عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 1556 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
4446
2469
21949
82095
32054334
Your IP: 18.118.255.51

رییس هیات مدیره خانه مداحان کشورگفت: برخی مداحان مجلس عزای امام حسین (ع) را جلسه جک‌گویی کرده‌اند و این یکی از شگردهای مداحان برای پیشی گرفتن از رقیبان است و این ضربه جدی به مفهوم تشیع می‌زند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ایسنا)، علی آهی در همایش بزرگ مداحان و شاعران آیینی استان البرز در کرج اظهار كرد: مداحان باید از علم کلام، سیره اهل بیت(ع)، تاریخ، مقتل و ادبیات آگاهی کامل داشته باشند تا با توجه به آن اشعار و مطالب خود را انتخاب و در اختیار مدعوین قرار دهند. ادامه در ادامه مطلب

اشاره

حاج علی مالکی نژاد را بچه های جبهه خوب می شناسند. سالیان سال، شهدا و رزمندگان با صدای او مأنوس بودند. امروز هم که حنجره اش شیمیایی است، همچنان افتخار ذاکری اهل بیت(ع) را دارد.ـ فکر می کردید که باید بعد از جنگ یک روز خاطرات جبهه را برای یک مصاحبه گر بگویید؟

ـ به هیچ وجه. موقع حرکتمان از ایستگاه قطار، فکرم این بود که یک روز هم جنازه ما را یکی از این قطارها برمی گرداند و روزی هم جنازه ما را توی خیابان های شهر تشییع خواهند کرد.

ـ دوست داشتید اولین سؤالی که از شما پرسیده می شود، چه باشد؟ادامه در ادامه مطلب

سلام

سخت ترین مرحله یک مصاحبه هماهنگی با مصاحبه شونده است برای این که حاضر شود کسی روبرویت بنشیند و شروع کند به سخن گفتن از ناگفته های درونی خود ،و سختی هماهنگی حاج علی وقتی به شیرینی تبدیل شد که او را در اتاق جلسات ستاد راهیان نور مقابلم می دیدم ؛با حوصله تمام به سوالاتم جواب داد صدای اذان را که شنیدم گفتم ای دادبی داد حاج علی الان می رود ومصاحبه من ناتمام خواهد ماند ولی او قبول کرد که بعد از نماز هم به گفتگو ادامه بدهد حاصل مصاحبه با حاج علی مالکی نژاد چند صفحه ای از شماره ۲۵و۲۶ مجله امتداد را به خود اختصاص داد :

Tags: سلامسخت ترین مرحله یک مصاحبه هماهنگی با مصاحبه شونده است برای این که حاضر شود کسی روبرویت بنشیند و شروع کند به سخن گفتن از ناگفته های درونی خود ،و سختی هماهنگی حاج علی وقتی به شیرینی تبدیل شد که او را در اتاق جلسات ستاد راهیان نور مقابلم می دیدم ؛با حوصله تمام به سوالاتم جواب داد صدای اذان را که شنیدم گفتم ای دادبی داد حاج علی الان می رود ومصاحبه من ناتمام خواهد ماند ولی او قبول کرد که بعد از نماز هم به گفتگو ادامه بدهد حاصل مصاحبه با حاج علی مالکی نژاد چند صفحه ای از شماره ۲۵و۲۶ مجله امتداد را به خود اختصاص داد :امتداد خطی بی پایان تا ملکوت شهیدانپدرم خواب بود و من برای امضای رضایت‌نامه، انگشت شصت پایش را با استامپ رنگی کردم و زدم پای کاغذ و پايینش با یک خط خرچنگ قورباغه نوشتم «من راضي‌ام كه پسرم علي برود جبهه». مسئول اعزام فهمید، ولی باز هم با اصرار و سمج بودن من قبول کردند. قبل از عملیات فتح‌المبین بود كه به شوش اعزم شدیم. در راه برای رزمنده‌ها مداحی می‌کردم. فرمانده ما تصمیم گرفته بود که من و شهید ابراهیمی را با اتوبوس‌ها به قم برگردانند. من و ابراهیمی به صورت پنهانی فرار کردیم و در روستایي که خالی از سکنه بود 24 ساعت و شايد بيشتر، بي‌آب و بي‌غذا مانديم ...بسیجی شهید حسین مالکی نژادحسین این جریان را برای «حاج آقا صادق محمودي» تعریف می‌کند که ايشان آن وقت رزمنده بودند و آرپي‌چي‌زن. از او قول می‌گیرد تا حسین زنده است برای کسی تعریف نکند؛ هجده سال بعد از جنگ در سفری که به مدینه رفته بودیم به اتفاق ایشان و حجت‌الاسلام میرباقری در بقیع نشسته بودیم که ایشان این جریان را تعريف كرد.«حسین گفته بود معتقد بودم که رفاقت‌ها و صمیمی بودن با همدیگر نباید باعث شود که ما نسبت با فرماندهان و... برخورد نامناسبی بکنیم. رفاقت‌ها در جای خودش، اما در جبهه باید احترام‌ها بر اساس قواعد نظامی باشد؛ شهيد علي لطفعلي‌زاده یک روز جلوی من رفتاری با یکی از فرماندهان می‌کرد که باعث ناراحتی من شد. به همین خاطر با شهيد علي لطفعلي‌زاده سنگين شدم، اما قهر نكردم. چون مي‌دانستم قهر کار درستي نيست. سرسنگين شده بودم. سلامی می‌کردیم و خداحافظ. مي‌رفتیم و ديگر باهم گرم نبوديم.این برخورد بود تا در عملیات بعدی علي لطفعلي‌زاده شهید شد و من مجروح شدم و در خانه بستری بودم. شب‌ها رزمندها می‌آمدند خانه برای ملاقات. آخر شب که همه رفتند، مادرم لامپ را خاموش می‌كرد و می‌رفت. وقتي خواستم بخوابم، دیدم یک‌باره در اتاق باز شد و کسی وارد شد و آمد جلوی تشک من نشست و سلام کرد. ديدم علي لطفعلي‌زاده است. پرسیدم علي، تو كجا، اينجا كجا؟ آمدم لامپ را روشن كنم كه علی گفت نمی‌خواهد. مادرت متوجه مي‌شوند. به من گفت: از ما ناراحت بودي، سراغ ما رو نگرفتي. گفتم من بروم يک سري به شما بزنم. گفتم مگه تو شهيد نشدي؟ گفت چرا. گفتم كجا بودي؟ گفت اجازه گرفتم که فقط يک سر به تو بزنم و بروم؛ يک خيار در بشقاب كنار تشك بود. علي لطفعلي‌زاده خیار را پوست كند و نمك زد و نصف كرد. نصف خيار را داد به من و نصف ديگر دست خودش بود. يک لحظه گفت حسين، وقتم تمام شد. باید بروم؛ ديدم رفت بعد و يک لحظه متوجه شدم که علي لطفعلي‌زاده كه شهيد شده کجا و اتاق خانه ما کجا؟ ديدم در دستم يک نصف خيار نمك زده مانده است. شروع کردم به گریه کردن. مادرم متوجه شد. آمد و پرسيد: چی شده؟ درد كشيدي؟حسین می‌گوید: «آره. خوب شدم. برو بخواب.» و قضیه را برای مادر نمی‌گوید.

محمدعلی مجاهدی: «روضه الشهدا»ی ملاحسین واعظ، ریشه بسیاری از انحرافات است


شاعر آييني و برگزيده بيستمين دوره كتاب سال ولايت، با اشاره به برخی از عوامل مهم در به انحراف کشاندن شعر آیینی فارسی در سده‌های اخیر، «روضه الشهدا» اثر ملاحسین واعظ کاشانی، و استقبال مردم از این اثر را از مهم‌ترین دلایل این انحراف دانست.

محمدعلي مجاهدي متخلص به «پروانه» در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، با اشاره به ارايه تعاريف تازه‌اي از شعر آييني در پژوهش‌هايي كه تا كنون انجام داده است، گفت: اين تعاريف به همراه معرفي زيرمجموعه‌هاي شعر آييني با كنكاش فراوان به منظور يافتن آفاق مختلف قلمرو اين حوزه ادبي به دست آمده؛ كه به لطف خدا با اقبال جامعه ادبي نيز مواجه شده است.  ادامه در ادامه مطلب

اگر اهل ادب باشی و گذارت در غروب جمعه به کوچه بيگدلی در خيابان صفاييه قم بيفتد، حتما در انتهای کوچه‌اي باريک، دری را نيمه باز خواهی ديد که کسانی به آن رفت و آمد مي‌کنند و در را پشت سرشان نمي‌بندند. اينجا منزل شخصی استاد محمدعلی مجاهدی است و نزديک به پنجاه سال است که مجمع و ميقات شاعران قم و ميهمانان ديرپاترين انجمن ادبی قم، يعنی«انجمن ادبی محيط» است که از خود قم و اطراف و اکناف کشور و گاه حتی خارج کشور در آن حضور مي‌يابند. استاد محمدعلی مجاهدی(پروانه) که به قول خودش نزديک به نيم‌قرن اين چراغ را افروخته نگه‌داشته است، خود از چهره‌های نام‌آشنای ادبيات معاصر به خصوص ادبيات آيينی است. گفت‌وگوی ما با ايشان در خصوص اين انجمن، پيشينه ادبيات قم و انجمن‌های ادبی فعال آن و نيز نقش انجمن‌های ادبی در پيشبرد و اعتلای شعر، اگرچه طولانی و مفصل بود، اما با گشاده‌رويي ايشان در يک بعد‌از ظهر پاييزی انجام شد و حاصل ويراسته آن، چيزی است که در ادامه مي‌خوانيد.

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است