- منتشر شده در پنج شنبه, 13 مهر 1391 01:38
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 2230
در ادامه مطلب بخوانید
عليرضا قزوه:
نبايد محرم را با بخشنامه سر و سامان داد
عليرضا قزوه شاعر نامآشناي كشور در مصاحبه با «بشري» درباره ادبيات آئيني و ادبيات عاشورايي و تغييرات آن در قبل و پس از انقلاب صحبت كرد. اين گفتوگو را ميخوانيد:
شعرها و نوحههاي پس از انقلاب چه تفاوتي با قبل از انقلاب كرده است؟
اگر مقايسهاي بين شعرها و نوحههاي پس از انقلاب با قبل از انقلاب داشته باشيم، ميبينيم كه آثار، پس از انقلاب چه از جهت كيفي و چه از جهت مقدار و كميت، افزايش يافته و روند رو به بهبودي داشته است. اما نكتهاي كه قابل توجه است اين است كه پس از انقلاب شاعران وقار را شكستهاند و زبان فاخر را از دست داده و به زبان محاوره نزديك شدهاند.
امروز عاشورا سوژهاي است كه به ترانهها هم وارد شده و اين موضوع تازهاي است. در حالي كه قبل از انقلاب با احترام بيشتري نسبت به واقعه عاشورا و كربلا صحبت ميشد. اين خودماني شدن پس از انقلاب شايد حسنهايي داشته است ولي ضررهايي هم داشته است. در مواردي از سوي برخي شاعران جوان حرفهايي زده شده كه دور از شأن بوده است.
نگاه اجتماعي امروز نسبت به ادبيات عاشورايي چگونه است؟
نگاه اجتماعي در مورد اين موضوع مهم است. در شعرهاي عاشورايي و اجتماعي امروز «من» فردي ملاك شده است؛ من فردي در شاعر، در مداح و در نويسنده. شاعر يا مداح بايد فرهنگ عاشورا در درونش نهادينه شده باشد. برخي بيش از آنكه «من»شان من عاشورايي باشد، من فردي است. اين يكي از بزرگترين آفتهايي است كه در اين سه دهه پس از انقلاب به ادبيات عاشورايي لطمه زده است.
به نظر شما آيا پس از انقلاب كارهاي ارزشمندي در اين زمينه انجام شده است؟
كارهاي بسيار ارزشمندي شكل گرفته است. عرض كردم، چه به لحاظ كيفي و چه به لحاظ كمي پيشرفت كرده است. ما بايد به خودمان بباليم. مشكلات را دريافتهايم و در جهت بهبود آنها گام برميداريم. وضع در زمينه ادبيات عاشورايي و آييني نه تنها نااميدكننده نيست بلكه بسيار اميدوار كننده است.
بسياري از نوگراييها شكل گرفته است. در بسياري از استانهاي محروم استعدادهاي جديدي در اين زمينه كارهاي خوبي ارائه كردهاند. افقهاي تازهاي در برابر ما باز شده است. اگر هم گاهي نگاه آسيبشناسانه به موضوع ميكنيم براي رسيدن به ايدهآل است. پس از انقلاب بزرگاني چون حضرت امام خميني(ره)، شهيد مطهري و دكتر شريعتي به شناخت بيشتر ادبيات عاشورايي كمك كردند.
دولت چه حمايتهايي را ميتواند از ادبيات عاشورايي انجام دهد؟
عاشورا از ناحيه حمايتهاي دولتي لطمه ميبيند. به نظر من هرچه بودجه از سوي دولت به موضوع عاشورا و شكوفايي فرهنگ آن اختصاص يافته، به اين موضوع لطمه زده است. كنگرههاي موفق شعر كشور در زمينه ادبيات عاشورايي، «مردمي» هستند. همه اين برنامهها بيحمايت دولت و توسط خيرين بومي اداره ميشوند. محرم را با بخشنامه نبايد سر و سامان داد. من امروز خبري شنيدم كه مجلس ميخواهد اوضاع مداحي را سر و سامان دهد. اينطور نيست. مردم خود بايد اين موضوعات را سازماندهي كنند. دولت و مجلس فقط ميتوانند برنامهسازي كنند، كه اين برنامهسازيها بايد به صورت حمايتهاي برنامهريزي و صحيح و كارهاي زيربنايي صورت بگيرد.
راضيه تجار:
واقعه عاشورا ساحت جنگ تحميلي را مقدس كرد
راضيه تجار دبير انجمن قلم، داستاننويس و دبير شوراهاي مختلف داستاني است. كوچه اقاقيا، آرام شببخير، زن شيشهاي، نرگسها، سفر به ريشهها و شعله و شمع از آثار اوست. در زير، مصاحبه وي را با ما پيرامون ادبيات عاشورايي ميخوانيد:
نقش عاشورا در پيروزي انقلاب و نقش انقلاب در شكوفايي ادبيات عاشورايي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انقلاب ما ريشه در معنويت و باورهاي ديني داشته است، به همين دليل ادبياتي از جنس خودش را پديد آورد. اين ادبيات كه محصول انقلاب است با امدادهاي غيبي، جنبه شهادت، باورهاي ديني و آيههاي مذهبي نزديكي خاصي دارد و قبل از انقلاب به ندرت اين مشخصهها را ميديديم و ميخوانديم. عامل ديگري كه در جريانسازي ادبيات و انقلاب كمكساز بود و باعث شد ادبيات عاشورايي در تار و پود ما تنيده شود «جنگ» بود و عملاً واقعه عاشورا ساحت جنگ ما را مقدس كرد. باور شهادتطلبي در جنگ، الهامگرفته از شخصيت امام حسين عليهالسلام بود.
از نظر شكوفايي و سطح كيفي بالاتر رفتهايم. منتقدان ما بايد پس از گذشت سه دهه از انقلاب براي بررسي ادبيات عاشورايي و آثاري كه در اين زمينه شكل گرفته وقت بگذارند و تحقيقي به صورت مدرن ارائه دهند. خودم بهشخصه به عنوان يك نويسنده سعي كردهام با اين باورهاي ديني كه متأثر از فرهنگ عاشوراست، بنويسم.
آيا ادبيات عاشورايي توانسته است مخاطب را جذب كند؟
همانطور كه گفتم از آنجا كه ادبيات جنگ ما متأثر از حادثه عاشورا است و ادبيات جنگ در اين ژانر جاي خودش را در ميان مخاطبان باز كرده، دليلي ندارد ما ديگر نگران مخاطب باشيم. البته بايد به نحوي به ادبيات عاشورا پرداخت كه فقط محدود به امروز و نسل دانشور نباشد، بلكه آيندگان نيز بتوانند با اين ادبيات ارتباط برقرار كنند.
شما به عنوان يك نويسنده، فكر نميكنيد كه ادبيات عاشورايي بيشتر به سمت شعر متمركز شده است؟
شعر با شعار خيلي ممزوج است. يعني احساسات و عواطف و وقايع را در شعر بهتر ميتوان بيان كرد. ورود به داستان وقتي همراه با احساسات تند باشد، نكوهش ميشود. يعني در داستان سعي بر اين است بيان هنريتر و غيرمستقيمتر منتقل شود. بنابراين ورود به محفل داستان دشوارتر است. شعر بستري دمدستتر و تاثيرگذاري بيشتر دارد. يكي ديگر از دلايل، قدمت كهن شعر در ادبيات فارسي است؛ در حالي كه قدمت داستان در ايران كمتر از 100 سال است.
حميد سبزواري:
ادبيات عاشورايي نهال انقلاب را بارور كرد
با وجود تمامي مشكلات موجود در زمينه ادبيات پيش از انقلاب، شاعران متعهد با سرايش اشعار عاشورايي در بيداري افكار مردم نقش بسيار داشتند.
حميد سبزواري (شاعر) در گفتگو با خبرنگار «بشري» ضمن بيان اين مطلب افزود: ادبيات ايران پيش از انقلاب بيشتر درگير مسائل ديگر بود و با نوعي رسوايي و پردهدري خصوصاً در زمان محمدرضا پهلوي به اوج ابتذال خود رسيده بود.
وي در ادامه گفت: اين مسائل تا جايي رشد كرد كه ساحت مقدس شعر آييني را نيز آلوده كرد. اين شاعر افزود: اما شعراي متعهد بيكار و ساكت ننشستند و در همان زمان نيز بسياري فريادهاي خود را زدند. اين فريادها منعكس شده و باعث شد مردم همبستگي پيدا كردند و زمينه قيام فراهم شد.
وي تأكيد كرد: ما زيباترين اشعار را در اين قيام ميبينيم. شعرهايي كه از شعور عميق مردم سرچشمه ميگيرد و هميشه با ادبيات عاشورا و قيام حسيني مربوط بوده است.
اين شاعر با اشاره به حساسيت حادثه كربلا نزد شاعران و اهل قلم گفت: حادثه كربلا حادثهاي خونين است. در اين رابطه شعراي بسياري شعر گفتهاند از جمله باذل مشهدي، سروراللمؤمنين و ديگر شعرا، و همه ميدانيم اگر كربلا نبود تشيع باقي نميماند و هر شاعري هم به سهم خود نسبت به اين حادثه تاريخي حساسيت خود را نشان داده است.
وي اذعان داشت: مسائلي كه بعد از رسولالله بر اسلام گذشت هميشه در تاريخ ادبيات ما انعكاس چشمگيري داشته و گاهي حتي شاعران و اهل قلم پا را از حقيقت فراتر گذاشته و نوعي رمان مذهبي خلق كردهاند، مثل «خاوراننامه» و يا «حمله حيدري» كه نمونه بارز «آن چيز»ي است كه بدان اشاره شد.
سبزواري مسائل سياسي- اجتماعي را دستمايه عظيمي براي ادبيات هر قومي دانست و گفت: هر ملتي در مسائل گوناگوني كه بر آن گذشته است قهرماناني دارد و صاحبقلماني كه در خصوص مسائل گوناگوني كه بر اين قهرمانان گذشته، داستاننويسي كردهاند.
وي در پايان گفت: اما آنچه مسلم است اين قهرمانيها هميشه در يك راستا نبوده است. گاهي در پي يك هدف آني و زودگذر، و گاه در پي غايتي متعالي و بزرگ، كه حادثه كربلا با پيش رو قرار دادن اين هدف متعالي از بزرگترين حوادثي است كه ما هميشه بازتاب آن را در ادبياتمان به تماشا نشستهايم.
محمدرضا بايرامي:
عاشورا يك واقعه دراماتيك است
محمدرضا بايرامي مدير خانه داستان سه دهه است كه براي كودكان و نوجوانان و ندرتاً بزرگسالان داستان مينويسد و كتاب «كوه مرا صدا زد» او دو جايزه در سوئيس برده است. آنچه ميخوانيد گفتوگويي با او درباره تأثيرات ادبيات عاشورايي و انقلاب بر يكديگر است:
نقش فرهنگ عاشورا در پيروزي و به ثمر نشستن انقلاب چيست؟
واقعه عاشورا به عنوان يك الگو مد نظر اهل ادب بوده است و از جنبههاي مختلف به آن پرداخته شده است، هم از جنبه اعتقادي و هم از جنبههاي دراماتيك؛ يعني تنگنايي كه حضرت در روز عاشورا در آن گرفتار بوده است. شايد كمتر ذهن خلاقي بتواند وقايعي را تخيل كند كه اينقدر دراماتيك باشد. صرف نظر از مسائل اعتقادي، عاشورا واقعهاي است دراماتيك كه همواره براي اهالي ادبيات منبعي خالص و ناب و پر كشش مطرح بوده و هست.
فرهنگ عاشورا چه الگويي را ارائه ميدهد؟
الگويي كه عاشورا ارائه ميدهد الگويي خاص است. در ظاهر واقعه عاشورا، شكست است؛ چرا كه يك سو لشكريان پر زرق و برق و در سوي ديگر لشكري كم و بيسلاح. شكست هم ميخورند ولي نفس عمل و اصل قضيه موضوع ديگري است. اين «انحصار به فردي» خاصي است كه هنگامي كه اسباب و علل دست به دست هم ميدهند تا شما را شكست دهند، بازهم ميجنگيد. اين نفس عمل الگوي مهمي براي انقلابهاي دنيا و بهخصوص انقلاب ما بود.
انقلاب چه نقشي در شكوفايي ادبيات عاشورايي داشت؟
به ظاهر خيلي، ولي در اصل اتفاق مهمي رخ نداده است. اينكه ميگويم به ظاهر يعني اينكه ما با تعدد آثار مواجهيم كه اگر بنگريم با عناوين بسياري روبرو ميشويم كه طي ساليان چاپ شد. ولي قضيه به سمت كميت رفت و كيفيت مهجور ماند. آثار بسياري درباره حب ائمه اطهار به چاپ رسيده است ولي به لحاظ ادبي سطح بالايي ندارند. اين است كه مسئله باعث شده تاثيرگذاري كم شود و خمودي ايجاد شود. مثلاً ميبينيم نويسنده تنبلي مقاتل را جمعآوري كرده و كنار هم گذاشته و آن را به نام داستان ارائه ميدهد. خواننده خود ميتواند مقاتل را با نثر خودش بخواند و لذت بيشتري هم ببرد. اين كمكاريها باعث ميشود تأثيرگذاري آثار ادبي كاهش بيابد.
ادبيات عاشورايي چقدر در جذب مخاطب موفق بوده است؟
مسائلي كه در بالا به آن اشاره كردم سبب مخاطبگريزي ميشود. همه مخاطبان كه اهل فن و كارشناس نيستند و معمولاً سهلالوصولترين كتابي را كه دم دستشان قرار ميگيرد مطالعه ميكنند. از آنجا كه اين آثار هم سطحي و كليشهاي است نه تنها مخاطب جذب نميشود كه سبب نوعي مخاطبگريزي ميشود. البته بعد از انقلاب سطح «كمي» افزايش چشمگيري داشته ولي قبل از انقلاب اگر به عنوان مثال داستان سلحشوران آقاي حكيمي بود، اثري عميق و تاثيرگذار بود. اطلاعات نسل ما از دين، مذهب و ائمه اطهار بالا رفته و طبعاً دوست دارند كارهايي باكيفيت و متفاوت و تاثيرگذار را مطالعه كنند.
چرا ادبيات عاشورايي بيشتر به سمت شعر متمركز شده است تا فضاي داستاني؟
البته من اين را قبول ندارم. شعر عاميتر است و شاعر از يك واقعه الهام ميگيرد و آن را بيان ميكند. كار داستاني مشكلتر است. چرا كه شكلگيري كار داستاني خيلي ديرتر از الهام از يك واقعه صورت ميگيرد و زمانگيرتر است. با اين وجود آثار داستاني زيادي هم در اين باب چاپ شده است.