- منتشر شده در پنج شنبه, 13 مهر 1391 01:37
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 2446
گفتوگو با سيدمرتضي توکلي (مديرعامل بنياد دعبل خزاعي)
بنياد خدماتي علمي ـ فرهنگي دعبل خزاعي به منظور اعتلا و گسترش ذکر و ذاکر و مذکور و ايجاد بستر مناسب فرهنگي و معرفت ديني بر پايۀ ارزشهاي قرآني و مكتب عترت (عليهم السلام) تأسيس شد تا به ساماندهي و برنامهريزي و شناسايي خدمتگزاران فرهنگي و مادحان و ذاكران اهل بيت (صلواتالله عليهم) بپردازد و به برطرف كردن مشكلات معنوي و مادّي و ارج نهادن به خدمات آنان همّت گمارد. اين بنياد به لحاظ حقوقي، غيردولتي است و بر تأسيس آن رهبر معظّم انقلاب تأکيد داشتهاند.
شما از وضعيت فرهنگ ديني جامعه در مقايسه با گذشته ـ چه قبل از انقلاب و چه سه دهة گذشته ـ چه تحليل و ارزيابي داريد؟
نسل من وضعيت قبل از انقلاب را نديده و اساساً براي ارائۀ يک ارزيابي درست و دقيق بايد در حوزههاي مختلف، مطالعاتي داشته باشيم. با اين حال، به صورت اجمالي، با توجه با آنچه در اين عرصه قابل مشاهده است، ميتوانيم بگوييم که فرهنگ جامعه به سوي پيشرفت و تكامل و جاي اميدواري است. ولي اينکه در اين مسير چه اندازه منويات بنيانگذار جمهوري اسلامي و رهبري گرانقدر انقلاب تأمين شده، جاي تأمل و بررسي دارد.
ما اهداف ديني و فرهنگي زيادي داريم كه انتظار داريم در جامعه تحقّق پيدا کند و فعاليتمان هم در همان جهت است. به طور نمونه، در طراحي الگوي اسلامي ـ ايراني فعاليتهايي صورت گرفته كه اميد ميرود دستگاههاي فرهنگي بر اساس اين الگو، از آشفتگيهاي معمول در سياستگذاري و اجرا بيرون آمده و به سمت الگويي هماهنگ پيش بروند. امروزه يكي از مسائل آزاردهندة ما در حوزة دين و فرهنگ، موازيکاري دستگاههاست كه باعث وارد شدن لطمه به اصل كار و وظايف تعريفشده ميشود.
در چشمانداز کلّي، نتيجه و دستآورد چهارده قرن جريان فرهنگي ديني را ما در اين سيسال مشاهده ميكنيم كه نظام جمهوري اسلامي، پرچم فرهنگ اسلامي را بالا برده و منادي حكومت عدل در جهان است.
راهكارهاي تعميق فرهنگ ديني چيست؟
فرهنگ ديني بر رفتار و گفتار پيامبر اعظم (صلواتالله عليه) و ائمۀ معصومين (عليهم السلام) بنا نهاده شده است؛ راهكارهايي كه در طي قرنها در جوامع مذهبي مورد استفادۀ افراد علاقهمند به شريعت نبوي بوده. هيئات مذهبي، منبر، ذكر و مرثيه و... از جملة راهکارهاييست که در به ثمر رسيدن تلاشهاي بزرگان ديني، مراجع و حضرت امام(ره) بسيار نقش داشتهاند. بنابراين لازم نيست که ما بخواهيم در بسياري از حوزهها از نو راهکاري را تعريف کنيم بلکه بايد از همان روشها مطابق نياز و ظرفيت امروز استفاده كنيم.
به ياد دارم در زماني كه ماه محرم با عيد نوروز تلاقي پيدا كرده بود ـ اين را دكتر خاموشي به عنوان خاطرهاي نقل ميکردند اگر اشتباه نكنم. وقتيكه در شوراي فرهنگ عمومي، جمعي براي بررسي پيامدهاي تلاقي ماه محرم و نوروز گرد هم آمده بودند ـ وقتي نوبت به آقاي دکتر خاموشي رسيده بود، گفته بودند: «من توصيه ميكنم ما هيچ كاري نكنيم و دخالتي در رفتار مردم نداشته باشيم. اجازه بدهيم مردمي كه در اين همه سال درك و فهمشان را نشان دادهاند، با توجه به برداشتهايي كه از فرهنگ ديني دارند، اين برنامه را خودشان در ديد و بازديدها و مراسم نوروزي جلو ببرند.» نظر ايشان اين بود که خود مردم به بهترين شكل اين پيوند را ميتوانند برقرار كنند. خودمان هم ديديم؛ مردمي كه 35 سال گذشتهتر از آن تلاقي محرم و نوروز را تجربه كرده بودند، خودشان ميدانستند چگونه ميبايست با اين تلاقي برخورد كنند و همان كارها را هم كردند؛ اشعار همان زمان كه به اين مناسبت سروده شده بود، از كتابهاي قديمي شعر بيرون آمد و...
در بسياري موارد، نقش مردم و سنّتهايي كه بين مردم از قرون گذشته ريشه دارد، بايد جدّي گرفته شود. ميخواهم در پاسخ شما بگويم که براي تعميق فرهنگ ديني ميتوانيم در بسياري موارد به خود مردم اعتماد کنيم.
افق فرهنگ ديني را در جامعة ايران چگونه ميبينيد؟
فرهنگ، يك موضوع پيچيده و مملو از جزئيات است و نميتوان دربارة آن به شكل دفعتا اظهار نظر كرد. ولي يك اصل كلّي را آموختهام كه نياز به بررسي هم ندارد؛ آن اينكه ما اگر از لحاظ ديني، قانوني و... نگاهمان به پرچمي باشد كه مراجع گرانقدر و رهبر معظّم انقلاب در دست دارند و اولويتهايي را كه ايشان مشخّص ميكنند، مدّ نظر داشته باشيم، ميتوانيم به سطوح بالاي آرمانهاي كشور ارتقا پيدا کنيم. مديران فرهنگي کشور قطعاً بايد بر اساس رهنمودهاي اين بزرگواران، برنامهريزيهاي كوتاهمدّت و بلندمدّت انجام بدهند. چرا كه سيستم رهبري اجتماعي و ديني ما، برخاسته از نصّ دين است. اولويتهايي كه از طرف ايشان مطرح ميشود، اولويتهايي است كه با در نظر گرفتن دين، ضروريات دين و اقتضائات روز از سوي عالم آگاه عرضه ميشوند و قاعدتاً بايد از سوي افرادي كه در رأس و درگير امور قرار دارند، پيگيري و اجرا شوند.
با توجه به تهاجم فرهنگي که از سوي غرب وجود دارد و ابزارهاي نوين ارتباطي، ما در عرصة فرهنگ چگونه بايد عمل کنيم؟
تهديدها که خيلي وسيع است. تا قبل از تولّد اينترنت و شكلگيري ارتباطات مجازي، تهاجم فرهنگي لااقل در ظاهر، اشکال محدود و مشخّصي داشت و مسيرهاي فرهنگي مشخّص بودند. اكنون با تحولات گسترده در فنآوري و توليد ابزار نوين ارتباطي، ما با تهديدات متفاوت و پيچيدهاي مواجهيم و بالتبع، نيازمند روشها و برنامههاي نو براي مقابله هستيم. شهيد مطهري اصلي را مطرح ميکردند با اين مضمون كه شما اگر بتوانيد مصونيت ايجاد كنيد، نياز به محدوديت نخواهيد داشت. اين يك اصل مترقّي است. همة ما با استفادههاي مثبت و منفي از چاقو آشنا هستيم ولي در جهان امروز كمتر كسي است که از آن براي زخمي كردن ديگر همنوعانش استفاده کند. اين به دليل مصونيت عقلي ما در برابر اشياء خطرناك است. البته مقولة فرهنگ با مقولات فيزيكي قابل مقايسه نيست و من فقط در اين باره صرفاً مثالي آوردم تا منظور از مصونيت را توضيح بدهم. فرهنگ بسيار پيچيدهتر از اينها است؛ مثالش همين رفتارهاي ما. رفتارهاي ما رفتارهايي نيستند كه بداهتاً شكل گرفته باشند و در نتيجه بداهتاً نميتوانند تغيير كنند. در مقابله با تهديدات ما بايد بتوانيم در مردم مصونيت رفتاري ايجاد کنيم و اين هم با بخشنامه نميشود بلکه نيازمند برنامههاي مختلف در سطوح و ابعاد در حوزههاي مختلف است. نيازمند تعميق روابط مردم با پروردگار است. نيازمند گسترش فرهنگ توسّل است. نيازمند ترويج مؤثّر فرهنگ مهدويت است.
شما با سازمان تبليغات اسلامي ارتباطي نزديک داريد؛ چه توصيفي از عملکرد اين سازمان ميتوانيد ارائه دهيد؟
به عنوان يكي از مخاطبان برنامههاي سازمان تبليغات اسلامي در طول اين سه دهه و اندي از عمرم، فكر ميكنم كه در سالهاي اخير سازمان رشد فزايندهاي نسبت به قبل داشته است؛ به اين معني كه در كنار همۀ حوزههاي فرهنگي سنّتي، فضاي سايبر را بسيار جدّي گرفته است و اگر اين هوشمندي ادامه پيدا كند، قاعدتاً به آن اقتدار فرهنگي که از آن انتظار ميرود، دست پيدا خواهد کرد.
مثلاً سايت باارزش تبيان يكي از پُربينندهترين سايتهاي فرهنگي به شمار ميرود كه محتواي ديني دارد و به گونهاي گردآوري شده كه خانوادهها ميتوانند با اطمينان خاطر از آن استفاده كنند. ميدانيد كه فعاليت در عرصة سايبر، فعاليتي دقيق و حسابشده است و شما در اين عرصه اگر موفّق به انجام فعاليتي شديد، كافي نيست، بلکه مهم اين است كه بتوانيد آن را به ديگران نشان بدهيد و ديگران هم از آن استقبال كنند و از همه اينها مهمتر، اين استقبال ادامه يابد.
اين گفته در عرصۀ سايبر درست است كه اگر مخاطب يك بار بيايد و به شما سر بزند و شما آن چيزي را كه مورد تقاضايش بوده، در اختيارش قرار ندهيد، بار ديگر سراغ شما نخواهد آمد. همين سايت تبيان نشان ميدهد كه يك سازمان فرهنگي مثل سازمان تبليغات اسلامي تا چه اندازه ميتواند در عرصههاي مختلف اثرگذار باشد و به چه اندازه به نيازهاي فرهنگي خانوادهها و افراد جامعه پاسخ بدهد. از سوي ديگر، اگر يك سازمان متولّي فرهنگ ديني بخواهد اثرگذار باشد، با بوروكراسي و موانع مختلف اداري نميتواند کاري از پيش ببرد، چون از ويژگيهاي ارتباطات نوين، سرعت و شتاب در عرصۀ تصميمگيري و اجراست. سازمان تبليغات اسلامي در اين چند سال نشان داد كه ميتواند با نوآوري بر بوروکراسي فايق آيد و يک سازمان پويا و چابک باشد.
به نظر شما بهترين روش تبليغ چيست؟
ارتباط چهره به چهره، برترين شكل ارتباط است. رهبر انقلاب هم بارها در سخنانشان خطاب به مبلّغان، مؤثّرترين نوع ارتباط را، ارتباط چهره به چهره دانستهاند و به روحانيون تأكيد كردهاند كه اين شكل ارتباط را حفظ كنند. نه تنها در بُعد ديني، بلكه در هنرهاي مختلف هم مؤثّرترين نوع ارتباط، ارتباط رو در روست که به ويژه در تئاتر آن را ميبينيم، چون بازيگر همزمان با هنرنمايي با مخاطب ارتباط نفس به نفس دارد و ميتواند از همان نگاههاي مخاطب دريابد كه کارش چه اثري داشته است.
اين يک بُعد قضيه است. حال بايد ببينيم اگر رسالت سازمان تبليغات اسلامي، تبليغ اسلام است كه هست، آيا پسنديده است كه اين تبليغ محدود به يک روش باقي بماند و از پيشرفتهايي كه در علوم ارتباطات در حال وقوع است و كشف پيچيدگيهايي كه روز به روز بر حجم آنها در حال اضافه شدن است، محروم بماند؟ قطعاً هيچ كس اين را به صلاح نميداند. اتفاقاً از مهمترين اشکالات حوزههاي علميه از نگاه منتقدان دلسوز، روزآمد نبودنشان است؛ آنطور كه انتظار ميرود. اين مورد از جمله مواردي بود كه رهبر معظّم هم در سفر به قم بر آن تأكيد كردند.
هر چقدر شما آگاهانه وارد فضاي اينترنت بشويد، موفّقتر خواهيد بود. هر چقدر برنامههاي خاص مطابق امروز داشته باشيد، بر مخاطب تأثير بيشتري خواهيد گذاشت. شرايط امروزه ميطلبد كه مضمون ديني و فرهنگ اسلامي و ايراني با روشهاي نوين عرضه شود و از متخصّصان اين حوزه استفاده شود. متخصّصاني كه دلشان براي اسلام و استيلاي فرهنگ ديني و معرفتي ميتپد.
ويژگي برجستۀ سازمان تبليغات اسلامي چيست؟
به عنوان يك ناظر بيروني ميتوانم بگويم امري كه در سالهاي اخير مديريت عالي سازمان به آن بسيار اهميت داده، نگاه واقعگرايانه به وضعيت موجود بوده است كه در بسياري از مديران ديگر دستگاهها ديده نميشود. اين نگاه واقعگرايانه، نتيجهاش استفادة بهينه و حداکثري از امکانات و نيروي انساني است براي تأمين اهداف سازمان.
خصوصيت دوم، كه بعدها بركاتش آشکار ميشود، كادرسازي است. براي مثال، نوع نگاهي كه مديريت سازمان به مدارس صدرا و آموزش نيروهاي انساني و آموزش عالي دارد، در دستگاههاي ديگر کمتر ديده ميشود. اين نگاه ويژه نشان ميدهد كه اين مدير براي گذران امروز خود، آن فعاليتها را انجام نميدهد بلكه در تلاش است که براي مديران بعدي هم امکانات لازم را فراهم کند تا مجموعه بالنده باشد و كيفيتش بسيار بيشتر شود. مديري كه تا به اين اندازه به فكر بالا بردن شاخصهاي تحصيلي و تخصّصي مجموعة تحت مديريت خودش است، مطمئناً مديري است كه عميقاً سياستهاي كلّي نظام را در نظر داشته و صرفاً دنبال افزايش آمار مديريتي خود نبوده است.
با آقاي دکتر خاموشي از کجا آشنا شديد؟
من از فارغالتحصيلان مدرسۀ شهيد مطهري هستم و از موهبت شاگردي آقاي خاموشي هم برخوردار بودهام. بنا به علايق خودم در رشتۀ ارتباطات، گرايش روزنامهنگاري در دانشگاه علامه طباطبايي ادامۀ تحصيل دادم. پيش از ورودم به دانشگاه، با روزنامۀ ابرار کار ميکردم و بعدها كه در كارم حرفهايتر شدم، با روزنامههاي مختلف، از جمله همشهري همکاري داشتم. حدود دوسال هم سردبير ماهنامۀ تأثيرگذار همشهريماه بودم.
از سال گذشته هم فعاليت خود را در بنياد دعبل شروع كردم و به طور جدّي در تعامل با سازمان قرار گرفتم. از دانشآموختگان مدرسة شهيد مطهري در حال حاضر در سازمان هستند و ارتباط دوستانۀ ما با ايشان، مربوط به سالهاي تحصيل است. مدارس صدرا، به نظرم گرتهبرداري دقيقتري از مدل دبيرستانهاي مدرسة شهيد مطهري است كه مديريت آن هم در زمان تحصيل ما بر عهدۀ آقاي خاموشي بود. در حال حاضر هم مدير مدارس صدرا يكي از دانشآموختگان مدرسة شهيد مطهري است.
گويا شما در زمينة مداحي هم فعاليت داشتهايد؟
من از كودكي، از حدود پنج يا شش سالگي، افتخار داشتم زير نظر يكي از زبدگان مداحي آنوقت، مرحوم آقاي حاج حسن گودرزي، با متن و مرثيه و ادبيات آييني آشنا و وارد اين حوزه شوم. ايشان بعد از دو سه سال به رحمت خدا رفتند، ولي من از اين مقوله جدا نشدم و خودم را در كنار اين آستان نگه داشتم. من افتخارم اين بوده است كه از كوچكي براي امام حسين(ع) روضه و نوحه خواندهام و اميدوارم تا وقتي نفسم ميآيد و ميرود، اين سعادت روزيام باشد. پيوند من با جامعۀ مداحان از كودكي و استفادهام از تجارب بزرگاني مانند استاد مرحوم محمد علامه و مرحوم حاجمحمدعلي اسلامي، باعث شده تا هميشه خودم را نسبت به پيرغلامان مديون بدانم و دنبال موقعيتي باشم كه بتوانم اداي دين کنم. اينجا هم به لطف و با اعتماد جناب آقاي خاموشي و آقايان هيئت مديره، بنا بر اين شد که بنده در خدمت نغمهسرايان آستان حضرت حسين (عليهالسلام) باشم.
دربارة اين بنياد هم توضيح بدهيد.
مؤسسة دعبل در سال 1384 طبق دستور نهايي رهبر معظّم انقلاب اسلامي مبني بر راهاندازي مكاني براي حمايت مادحان شكل گرفت. امروز دوست و دشمن اذعان دارند اگر حمايتهاي شخص دكتر خاموشي نبود، مؤسسه پا نميگرفت و رشد نميكرد. البته وضعيت امروز اين مؤسسه تا وضعيت مطلوب فاصله دارد.
تأسيس اين مؤسسه چه ضرورتي داشت؟
جامعة مداحان مثل هميشۀ تاريخ ستايشگري، نيازمند توجه جدّي و آسيبزدايي است. ممکن است برخي فكر كنند كه مؤسسههاي مشابه فعال در امر مادحان ميتوانند در دعبل ادغام شوند. شايد اين پيشنهاد خوبي باشد و در لحظة عرضه، قابل دفاع باشد، اما در درازمدّت معلوم نيست که نافع به حال فرهنگ بشود. ميخواهم بگويم اگر بزرگان فرهنگ ديني روزي تصميم به داير شدن چنين مؤسسهاي گرفتند، حتماً چشماندازي را ديدهاند که شايد حتّي اکنون براي ما دقيقاً مشخّص نباشد. بعدها خواهيم ديد که اين کار چه ارزشهايي داشته است.
اکنون نيز برخي امور فرهنگي مداحان مثلاً توسط کانون مداحان انجام ميشود. اما خدا را شكر تداخل کاري وجود ندارد و توانستهايم در مقام وظايفمان، خودمان را اثبات كنيم. کانون مداحان و مؤسسۀ هلال و نظاير اينها، جنبههايي از مداحي و مداحان را پوشش ميدهند که شايد وظيفۀ اصلي مؤسسۀ دعبل نيست. در واقع عاملي كه باعث راهاندازي اين مؤسسه از سوي رهبر معظّم انقلاب اسلامي شد، نامههاي مكرّري بود که از سوي جامعة مداح خدمت ايشان تقديم ميشد. نامههايي مبني بر اينکه کساني که ساليان سال در اين زمينه براي اهل بيت (عليهم السلام) مداحي ميکردند، در سنين بازنشستگي بدون امکانات حمايتي، دچار مشکلاتي بودند و لازم بود به آنها رسيدگي شود. آنان از بيمه و حقوق بازنشستگي برخوردار نبودند و اين جاي تأسف داشت که مثلاً از طريق جايي مثل وزارت ارشاد براي بيمۀ هنرمندان اقدام ميشد اما اين قشر که هنر و عملشان به آرمانها و ارزشهاي حكومت و انقلاب اسلامي بسيار نزديک و همسو بود، از چنان حمايتهايي برخوردار نباشند. مداحان در بُعد فرهنگي دفاع مقدس هم نقش پُررنگي داشتند.
به هر حال براي رفع اين نقص، امر به تأسيس اين مؤسسه شد و الحمدلله تاکنون اقدامات خوبي هم در راستاي اين وظيفه انجام شده است. البته پيشنهاد بنياد دعبل بعد از سامانبخشي به امور اين است كه دبيرخانهاي شكل بگيرد، براي اينكه بتواند سياستهاي كلّي مجموعههاي همعرض را كه موضوع فعاليتشان يكي است، به صورت هماهنگ پيش ببرد.
مهمترين وظيفة اين مؤسسه، حمايت مالي از مداحان است؟
مهمترين بندي از اساسنامه كه در اين پنج سال اجرا شده، خدمترساني به جامعة مداح در سراسر كشور بوده است. توجه کنيد که با وجود كمبود بودجة مؤسسه، مشكلات موجود در سيستم بيمة كشور و مسائلي از اين دست، اين مؤسسه فقط توانسته است 2500 نفر از مداحان را زير چتر حمايتي قرار دهد. در استانها هم 30 نماينده داريم كه با اضافه شدن استان البرز، اين رقم به 31 نمايندگي ميرسد. نمايندۀ ما با نمايندۀ كانون مداحان در بسياري از استانها مشترك است و از فحول مداحي هر استان هستند.
آنچه براي ما مهم است، اين است كه نمايندة ما در استان كه جزو اساتيد مداحي آن استان است، بايد اطلاعات کافي در خصوص روند حمايتهاي بيمهاي داشته باشد. البته مقبوليت وي در نزد بزرگان ديني استان، امامجمعه و مداحان استان نيز مدّ نظر قرار ميگيرد.
اكنون مؤسسۀ دعبل، بزرگترين بانك اطلاعاتي مداحان كشور را دارد كه نظيرش را نميتوان در جاي ديگر يافت. اكنون بالغ بر سيزدههزار پرونده در دست داريم كه بنا به تمهيداتي كه انديشيدهايم، تا سال آينده قابليت گزارشگيري بهروز خواهد داشت. ما با اين سيزدههزار مداح كه بسياري از آنها بيمه ندارند و تنها ميخواهند عضو جامعۀ مداحان باشند، حداقل با ارسال بستههاي فرهنگي تعامل و ارتباط داريم. 500 تن از اين جمعيت، پيرغلامان هستند كه قابليت بيمه شدن ندارند و چون بالاي 60 سال سن دارند، افزون بر داشتن دفترچۀ درماني، مستمري دريافت ميكنند. ميماند موارد خاص، كه ما طبق وظيفۀ شرعي و سازماني موظّف هستيم به درخواستهاي آنان از سراسر كشور رسيدگي كنيم. براي نمونه، اگر افرادي داراي بيمه و يا بيمۀ تكميلي ارائهشده از سوي مؤسسه، به مشكل مالي برخورد كنند، پس از انجام بررسيهاي لازم از سوي كارشناسان، به آنها كمك ميشود. كمكهاي لازم از سوي مؤسسۀ دعبل به طور مستقيم انجام ميپذيرد و يا از سوي دفتر مقام معظّم رهبري به اينجا ارجاع ميشود.
ارباب رجوع به طور مستقيم به اينجا مراجعه ميكنند؟
اغلب خير. در مواردي که در استان و از طريق نمايندۀ ما به نتيجه نرسيده باشند، به اين جا ميآيند. در اين مؤسسه چيزي به نام اپراتور و مسئول برقراري تماس نداريم. هر كسي ميتواند تماس بگيرد و مشكلاتش را مستقيماً به كسي كه لازم است، در ميان بگذارد تا پيگيري شود.
بودجۀ اين خدمات از کجا تأمين ميشود؟
واقعاً اگر پيگيري بودجه از طرف جناب دكتر خاموشي به اين مؤسسه نبود، کارمان تا امروز پيش نميرفت. البته ايشان در اين زمينه، محدوديتهاي زيادي دارند و اساساً در کارهاي فرهنگي ميدانيد که بودجه، يک مشکل مهم و معمولاً مزمن است. بودجهاي که از طريق مجلس ميگيريم، خيلي کم است، يعني در فرايند تخصيص، آنقدر از آن زده ميشود که ديگر کفاف هزينههاي اوليهمان را هم نميدهد. گاهي برخي از مادحين مسن که در ليست ما ثبت نام شدهاند، بعد از چند ماه فوت ميکنند و ما نميتوانيم به موقع به آنها خدمات برسانيم تا بازماندگانشان از مستمري استفاده کنند. البته براي آنها هم كمكهايي در نظر گرفته شده است. درخواست ما از دولت دهم به عنوان دولتي كه سردمدار فرهنگ شيعه و فرهنگ انتظار و نظاير اينها بوده است، اين است که توان مضاعفي را در اين جا بگذارد و مؤسسه و جامعة مداح را جدّيتر بگيرد. در سال گذشته بودجة ما مستقل شد که البته مبلغ آن از سال قبل کمتر بود؛ ما در تلفيق، اعتراض و صحبت كرديم و مبلغي را به آن از محل درآمدها اضافه كرديم. تمام تلاش اين بود که بتوانيم دوهزار نفر را تحت پوشش دربياوريم و البته بايد براي سال آينده، هفتهزار نفر را بيمه بكنيم كه اين، هزينههايمان را به شدّت بالا ميبرد. بررسيهايي صورت گرفته و به اين نتيجه رسيديم كه لازم است عملكرد اين مؤسسه به اطلاع رئيس جمهور برسد. در ماه گذشته به ديدار ايشان رفتيم و توضيح داديم. ايشان نامهاي براي آقاي مشايي مرقوم فرمودند كه رسيدگي شود و براي اين جا، بودجۀ خاص در نظر گرفته شود تا مؤسسه بتواند از پس تعهداتي كه به جامعة مداح دارد، برآيد. براي سال بعد منتظر اتفاقي خاص در بودجهايم.
مداحان در پرداخت حق بيمۀ خود دخيل هستند؟
ما نقدي بيستوهفت درصد را پرداخت ميكنيم ولي مداحان قرار است هفت درصدش را پرداخت كنند تا از اين محل، افرادي ديگر بيمه شوند. بايد بگويم تا امروز برگشت اين مبلغ در كل كمتر از پنجاه درصد بوده است. البته ما به دليل نداشتن ارتباط درست بانك طرف حساب با بانك اطلاعاتي، ارقام دقيق در دست نداشتيم. نيمۀ دوم سال 89 تغيير و تحولاتي براي رفع اين مشكل به عمل آوردهايم تا پروندۀ مالي هر فرد مشخص باشد.
از لحاظ تشكيلاتي اين مؤسسه وابسته به سازمان تبليغات اسلامي است؟
مؤسسه از لحاظ تشكيلاتي، مستقل است و ارتباطش با سازمان به واسطة وجود رياست سازمان تبليغات اسلامي وقت در هيئت مديره است و عمدۀ سهام اينجا متعلّق به هر شخصي است كه رئيس سازمان باشد. به دليل پايهگذاري مؤسسه از سوي مقام معظّم رهبري اين ارتباط حفظ خواهد شد ولي از لحاظ ساختاري و حقوقي، مستقل است و طبق نظر رئيس سازمان و رئيس محترم هيأت مديره تلاش شده که مؤسسه به بنيادي عريض و طويل و دست و پاگير تبديل نشود.
رئيس هيئت مديره چه كسي است؟
جناب آقاي علي عظيمي. ديگر اعضا آقايان حجتالاسلام محمدمهدي عربانصاري، مهندس قدس، استاد آهي و حاجماشاالله عابدي هستند كه طبق معمول، هر دو هفته يك بار و در زمان ضرورت، جلسات خاص را برگزار ميکنند.
به نظر شما وضعيت مداحي در جامعه چگونه است؟
تلقّي و تصوّر قبلي من از جامعۀ مداحي كشور از زمان ورودم به بنياد تا امروز، متفاوت شده كه با شما صحبت ميكنم. به عنوان يكي از كوچكترين اعضاي جامعۀ مداح بايد بگويم جايي كه اثرگذارتر است، بيشتر در معرض پيشامدها و مصائب است.
در تعابير افراد مختلف هم ميشنويم كه ميگويند شاهرگ فرهنگ ديني اينجاست. من نميگويم تنها شاهرگ نظام جمهوري اسلامي، مداحان هستند اما اجتماعات فرهنگي، ديني و مذهبي، يکي از شاهرگهاي نظام جمهوري اسلامي محسوب ميشود كه با استفاده از آن، اين نظام برپا شده و هر گونه خلل و مشكل فرهنگي براي آن ميتواند خداي ناكرده به اصل و قوام نظام لطمه بزند.
در نسل قبل، پدران ما از طريق همين هيئات به اين نتيجه رسيدند كه شيوۀ ادارۀ حكومتي بدين شكل هست و فرد آزاديخواهي به نام امام خميني(ره) وجود دارد. اين سيستم همين طور بايد بچرخد و به پيش برود. مطمئناً كساني كه بدخواه حيات طبيعي مردمان ما بودهاند، اين نقطه را مناسب براي ضربه زدن ميدانند.
سال 1374 هيچ وقت تصوّر نميكرديم كه 15سال بعد لوحهاي فشرده و يا نوع عزاداري كه امروزه در مراكز اصلي ايران ميبينيم، رايج شود. اينكه چه پروسهاي طي شده و به اينجا رسيده، براي سياستگذاران فرهنگي جاي تأمل دارد تا راهي پيدا شود که از اين وضعيت و مشكلات آن رهايي يابيم. محتواي برخي مداحيها اصلاً در شأن امام حسين (عليه السلام) نيست. برخي از بزرگان هم دربارة نوحه و عزاداري و محتوا تذكر دادهاند. اگر در كنار خانۀ مقدّس كعبه فردي كار ناروايي انجام دهد، به او تذكر داده ميشود و در صورت تكرار، او را با استفاده از نيروهاي قهريه از مكان دور ميكنند اما آيا تشكّلهاي ديني ما كه حرمت بالايي دارند نيز اينقدر بيتعارف با گوهرهاي فرهنگي ما برخورد ميكنند؟ آيا با كساني كه دانسته و ندانسته باعث وهن مذهب ميشوند، برخوردي صورت ميگيرد؟
ما در تاريخ ادبيات آييني فردي به نام عزيزالله نوايي را داريم كه گردآورندۀ نواهاي آييني در حدود 50سال گذشته بوده است. من جزوهاي از ايشان دارم كه در آن انواع مدح و شعر با كمترين غلط گنجانده شده است و اين دفترچهها به صورت منظّم و همزمان در مكانهايي همچون قم، كربلا، دمشق، عبدالعظيم، مشهد و... با قيمت كم و با کمک خيرين براي استفادۀ مداحان به فروش ميرسيد. ما همان مدل را هم نتوانستهايم حفظ كنيم. محصولات مداحي پُرغلط است. همشأن ائمه نيست. متكي به خريد مداحان نيست و عكس روي جلدش، مال فلان مداح و بهمان است.
ببينيد؛ اصلاً اصل قضيه چيست؟ فرهنگ ديني ما بر گرفته از يك رشته اعتقادات است. در اين مسير، الگوهاي بيعيب و نقصي نيز وجود دارند كه ما ميتوانيم نوع نگاهشان را به دنيا و آخرت براي جامعه بازگو كنيم تا اين ريشهها را محكمتر كنيم. در عرصة منبر و مداحي، با تقويت كيفيت اشعار و بصيرت مداحان و فعالان در اين حوزه، ميتوان اين ريشهها را محكمتر كرد. اگر جلو افراط و تفريط گرفته شود و لقمة طاهري عرضه گردد، ميتواند اثرات خود را در بنيادهاي فرهنگي و تعميق اين ارزشها بگذارد.
از اينکه در اين گفتوگو شرکت کرديد، سپاسگزاريم.
براي شما و همة دستاندرکاران سازمان تبليغات اسلامي آروزي سلامتي و توفيق دارم.