عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 1565 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
3726
2469
21229
81375
32053614
Your IP: 18.224.55.63
ای کعبۀ امید دل ای قبلۀ مراد!
ریحانۀ امام رضا، حضرت جواد
باب الکرم، امام نهم، سیدالعباد
جن و بشر به مهر تو دارند اتحاد
ای کوثر امام رضا نجل فاطمه
جود جوادیِ تو شده شامل همه

ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من
مهر شما ز روز ازل سرنوشت من
بوی گل محبت تو در سرشت من
خطی بکش به نامۀ اعمال زشت من
بر قلب من ولای علی را نوشته‌اند
نـام محمّدابـن علـی را نوشته‌اند

من کیستم گدای تو یا حضرت جواد
خاک در سرای تو یا حضرت جواد
یک عمر آشنای تو یا حضرت جواد
دارم به لب ثنای تو یا حضرت جواد
تا صبح حشر گردن من زیر دین توست
هر جا سفر کنم دل من کاظمین توست

احسان و بذل و جود و کرامت مرام تو
در چارده جواد، جواد است نام تو
گیرد پدر به اوج جلال احترام تو
دل‌ها کبوتر حرم و مرغ بام تو
بر پای قطره‌ات سر خجلت، یم آورد
هستی به پیش کثرت جودت کم آورد

ای کاظمین تو نجف و کربلای من
نام تو استجابت و ذکر و دعای من
صحن تو و رواق تو سعی و صفای من
پیش از من و ولادت من، آشنای من
جایی که با تو گفت رضا، جان فدای تو
درِّ سخن چگونـه بریـزم بـه پای تو؟

مأمون چو دید عزت و قدر و جلال تو
چندین هزار مسئله در یک سؤال تو
خود را حقیر یافت به پیش کمال تو
گردید با تمام حشم پایمال تو
در پیش عزت و شرف مرتضایی‌ات
پی برد بـر حقیقت ابن الرضایی‌ات

در سینۀ تو علم خداوند عالم است
این است و نیست، نیست به جز این، مسلم است
گفتار تو تمام چو آیات محکم است
مبهوت و لال نزد تو یحیی ابن اکثم است
او را نمـانـده زهره که آرد دمـی دگر
گویی که رخت بسته سوی عالمی دگر

گفتار علمی تو جهان را فراگرفت
آثار تو زمین و زمان را فراگرفت
احسان تو عیان و نهان را فراگرفت
تنها زمان نه، کون و مکان را فراگرفت

تقوا و علم و جود و کرامت از آن توست
اقرار می‌کـنم که امـامت از آن توست
تو کیستی که جود نهد چهره بر درت
تعظیم برده خصم، مکرر به محضرت
بخشی به قاتل پدرت، حرز مادرت
دردا که ام فضل چه آورد به سرت
آن روسیـاه روی پدر را سفید کرد
آخر تو را به فصل جوانی شهید کرد

در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
گه جد و گاه مادر خود را صدا زدی
وز سوز سینه ناله به یاد رضا زدی
وز ناله شعله بر دل اهل ولا زدی
چندین کنیز چشم سوی حجره دوختند
بـر غربت تـو پشت در بستـه سوختند

هر روز بـود لشکر غم در مقـابلت
مانند شمع آب شد و سوخت حاصلت
بگریست در مصیبت تو چشم قاتلت
بر تو چه می‌گذشت خدا داند و دلت
هر لحظه از حیات تو یک عمر ماتم است
فریاد سینه سوز تو در نظم «میثم» است

شاعر: حاج غلامرضا سازگار

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
Tags: ای کعبۀ امید دل ای قبلۀ مراد!ریحانۀ امام رضا، حضرت جوادباب الکرم، امام نهم، سیدالعبادجن و بشر به مهر تو دارند اتحادای کوثر امام رضا نجل فاطمهجود جوادیِ تو شده شامل همهای خاک کاظمین تو عطر بهشت منمهر شما ز روز ازل سرنوشت منبوی گل محبت تو در سرشت منخطی بکش به نامۀ اعمال زشت منبر قلب من ولای علی را نوشته‌اندنـام محمّدابـن علـی را نوشته‌اندمن کیستم گدای تو یا حضرت جوادخاک در سرای تو یا حضرت جوادیک عمر آشنای تو یا حضرت جواددارم به لب ثنای تو یا حضرت جوادتا صبح حشر گردن من زیر دین توستهر جا سفر کنم دل من کاظمین توستاحسان و بذل و جود و کرامت مرام تودر چارده جواد، جواد است نام توگیرد پدر به اوج جلال احترام تودل‌ها کبوتر حرم و مرغ بام توبر پای قطره‌ات سر خجلت، یم آوردهستی به پیش کثرت جودت کم آوردای کاظمین تو نجف و کربلای مننام تو استجابت و ذکر و دعای منصحن تو و رواق تو سعی و صفای منپیش از من و ولادت من، آشنای منجایی که با تو گفت رضا، جان فدای تودرِّ سخن چگونـه بریـزم بـه پای تو؟مأمون چو دید عزت و قدر و جلال توچندین هزار مسئله در یک سؤال توخود را حقیر یافت به پیش کمال توگردید با تمام حشم پایمال تودر پیش عزت و شرف مرتضایی‌اتپی برد بـر حقیقت ابن الرضایی‌اتدر سینۀ تو علم خداوند عالم استاین است و نیست، نیست به جز این، مسلم استگفتار تو تمام چو آیات محکم استمبهوت و لال نزد تو یحیی ابن اکثم استاو را نمـانـده زهره که آرد دمـی دگرگویی که رخت بسته سوی عالمی دگرگفتار علمی تو جهان را فراگرفتآثار تو زمین و زمان را فراگرفتاحسان تو عیان و نهان را فراگرفتتنها زمان نه، کون و مکان را فراگرفتتقوا و علم و جود و کرامت از آن توستاقرار می‌کـنم که امـامت از آن توستتو کیستی که جود نهد چهره بر درتتعظیم برده خصم، مکرر به محضرتبخشی به قاتل پدرت، حرز مادرتدردا که ام فضل چه آورد به سرتآن روسیـاه روی پدر را سفید کردآخر تو را به فصل جوانی شهید کرددر بین حجره سوختی و دست و پا زدیگه جد و گاه مادر خود را صدا زدیوز سوز سینه ناله به یاد رضا زدیوز ناله شعله بر دل اهل ولا زدیچندین کنیز چشم سوی حجره دوختندبـر غربت تـو پشت در بستـه سوختندهر روز بـود لشکر غم در مقـابلتمانند شمع آب شد و سوخت حاصلتبگریست در مصیبت تو چشم قاتلتبر تو چه می‌گذشت خدا داند و دلتهر لحظه از حیات تو یک عمر ماتم استفریاد سینه سوز تو در نظم «میثم» استشاعر: حاج غلامرضا سازگار--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است