عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 1569 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
4612
2469
22115
82261
32054500
Your IP: 3.128.171.192
خیل ملایک لشکرش بودند آن روز
شمشیرها فرمانبرش بودند آن روز
با یک اشارت حکم او را می‌شنیدند
قـلب تمـام شمرهـا را می‌دریدنـد
او جان به کف تسلیم ذات کبریا بود
سر تـا قـدم قربانی وصل خدا بود
تن را ز هـر جانب نشان تیرها کرد
رفع عطش زآبِ دمِ شمشیرها کرد
شیرخـدا را روبهـان تسلیم دیدند
از چـار جانب بهر قتـل او دویدند
بغض درون‌و زخم دل را چاره‌ کردند
قـرآن ختـم الانبیـا را پـاره کـردند
اعضای او از هم جدا می‌شد به شمشیر
زخـم تنش را بخیـه می‌کـردند با تیر
تـا بنگـرد بی‌پـرده بر رخسار جانـان
هر زخم او چشمی شد و هر تیر،مژگان
گـرچه عـدو بـا تیـر، او را بـارها کشت
تیری که زد بر قلب او، بیرون شد از پشت
با آن که رحمت از سرانگشتش روان بود
دو چشمة خـون از دو سـوی او روان بود
بـر غربت او دشت و هـامون گریه کردند
شمشیرهـا و سنگ‌هـا خـون گریه کردند
باروی خونین کام عطشان جسم صدچاک
یک لحظـه عـرش کبریـا افتاد بر خاک

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)

کپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .{ منبع : سایت مداحان دات آی آر}

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
Tags: خیل ملایک لشکرش بودند آن روزشمشیرها فرمانبرش بودند آن روزبا یک اشارت حکم او را می‌شنیدندقـلب تمـام شمرهـا را می‌دریدنـداو جان به کف تسلیم ذات کبریا بودسر تـا قـدم قربانی وصل خدا بودتن را ز هـر جانب نشان تیرها کردرفع عطش زآبِ دمِ شمشیرها کردشیرخـدا را روبهـان تسلیم دیدنداز چـار جانب بهر قتـل او دویدندبغض درون‌و زخم دل را چاره‌ کردندقـرآن ختـم الانبیـا را پـاره کـردنداعضای او از هم جدا می‌شد به شمشیرزخـم تنش را بخیـه می‌کـردند با تیرتـا بنگـرد بی‌پـرده بر رخسار جانـانهر زخم او چشمی شد و هر تیر،مژگانگـرچه عـدو بـا تیـر، او را بـارها کشتتیری که زد بر قلب او، بیرون شد از پشتبا آن که رحمت از سرانگشتش روان بوددو چشمة خـون از دو سـوی او روان بودبـر غربت او دشت و هـامون گریه کردندشمشیرهـا و سنگ‌هـا خـون گریه کردندباروی خونین کام عطشان جسم صدچاکیک لحظـه عـرش کبریـا افتاد بر خاکشاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)کپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .{ منبع : سایت مداحان دات آی آر}--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است