- منتشر شده در جمعه, 29 فروردين 1393 11:33
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 3407
در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
ای حجــــــرۀ تــــو کعبـــۀ افــلاک در زمیـن
جبـــریـل را بـــه خــــاک در خــانـهات جبین
بـــا آن کـه هست رکـن همـه رکنهـا علی
بـــودی تــــو رکـــن اعظـــم آن قبلــــۀ یقیـن
تــو کیستی که چهره به پایت نهد حسین؟
تو کیستی که گشته علی با تو همنشین؟
اسمــاء تـوست شاهد اوج جلال تو
جبریل، پر شکسته به سیر کمال تو
تــو روح پـــاک در تــــن پـــــاک پیمبری
هم جان مصطفایی و هم رکن حیدری
در هــلاتی و کوثر و تطهیر و قدر و نور
معلـــوم میشـود که تو از مـدح برتری
وصـــف تــــو را بــــه امابیهـا رقـم زدند
تنهـــا تـویی که بر پدر خویش، مـادری
عیسی چو باغ لاله دمیده است از دمت
از مـــا ســـلام بر دو مسیح و دو مریمت
ای زیـــر سایــۀ تــو جهــانگستر، آفتاب
بـــر خـــانـۀ گلیـــن تـــو آرد ســـر، آفتاب
تا صبح حشر، چادر خجلت کشد به سر
یــک دم اگـر تـو چهـره گشایی در آفتاب
بــالله قســم کـه فخـــر کند بر ستارگان
بــــر تـو اگـــر خطـــاب کنـد مـادر، آفتاب
از آفتاب برتـر و از آسمان سری
تنها ستارگان زمین را تو مادری
تـو آفتـاب خلـق جهــان ذرّههای تو
تو دستگیر مایـی و مـا خاک پای تو
اصـلاً جهان نبود، تو بـودی و بعـد تو
گردیـد خلـق، خلقـت عـالم بـرای تو
شاعر: حاج غلامرضا سازگار «میثم»