- منتشر شده در سه شنبه, 03 شهریور 1388 14:21
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 5328
امشب من و تو خلوت، کردیم به تنهایی
تو با من و من با تو ای بندۀ هرجایی
من خالق بخشنده، تو بندۀ شرمنده
من با یَمِ احسان، تو، با دیدۀ دریایی
یک عمر گنه کردی، پرونده سیه کردی
من آبرویَت دادم، با آن همه رسوایی
تو همدم بیگانه، من با تو به هر خانه
پیوسته تو را خواندم، تا باز برم آیی
گم گشتۀ کوی من، باز آی به سوی من
ما را ز چه گم کردی با آن همه زیبایی؟
از تو همه نالیدن، از من همه بخشیدن
اشک تو و عفو من، گشتند تماشایی
من یار شفیقاستم، من با تو رفیقاستم
من از تو ربودم دل، در عین دلآرایی
تا هم سخنم باشی، من بر تو زبان دادم
تا روی مرا بینی، دادم به تو بینایی
من با همگان گفتم، آرند به تو سجده
من بین ملایک هم، دادم به تو آقایی
یک عمر گنه کردی، یک لحظه کنم عفوت
برخیز و بر آر از دل، یک نالۀ زهرایی
«میثم» به کجا رفتی؟ از درگه ما رفتی؟!
هر چند خطا رفتی، بـرگرد، تـو از مایی
شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد
نظرات
نغمه دوست شنیدیم زنای رمضان
چشم و گوش و دهنی بسته به هر نامحرم
همه ارزانی ما شد ز صفای رمضان
رحمت حق طلبیدیم و شنیدیم که گفت
بارش رحمت حق است عطای رمضان
شکر و لله که از فیض دعای سحرش
هرچه درد بود دوا شد به نوای رمضان
جامه ی کبر و ریا و حسد و غیبت و ضن
همه کندیم در آخر به ردای رمضان
آخرین جرعه ی خم ، نابتر از هر بیت است
مژده ی وصل به ما داد خدای رمضان