- منتشر شده در چهارشنبه, 28 اسفند 1387 23:01
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 6816
« مصیبت عظما »
سخن دارم سخن ها بامدینه سخن از داغ هاى روى سینه
سخن از سوز و ساز و درد شیعه سخن از دشمن نامرد شیعه
كجا یاراى گفتن در زبان است كه سوز سینه ها آتش فشان است
مدینه باز كن لب بر سخن باز به ما كن شكوه هاى خویش ابراز
بگو از رحلت پیغمبر عشق بگو از درد هاى حیدر عشق
بگو از غربت مولاى عالم پس از هجر نبىُاللّه اعظم
بگو از كوچه هاى تنگ وباریك بگو از گلشن ویران و تاریك
بگو از سیلى خصم ولایت ز یاس پرپرِگلزار عصمت
بگو از سبز پوش كوچه هایت ز داغ جان گداز مجتبایت
چرا شد پیكرش در پیش یاران به جاى لاله باران تیر باران
مگر سمّى كه نوشید از عداوت شد از آن قسمتش فیض شهادت
دل دشمن نشد راضى به این حد كه باید تیر بر تابوت او زد
خدایااین مصیبت بس كه عظماست توئى آگه چگونه حال زهراست
« امین » از این غم جان سوز فریاد در این ماتم به مهدى تسلیت باد
اثر: حاج رضا فلاح « امین »
نظرات
از شما به خاطر درج این اشعار پر محتوا در سایت کمال تشکر را دارم امیدوارم که خداوند طول عمر با عزت به شما عنایت نماید .