- منتشر شده در جمعه, 26 تیر 1388 02:12
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 5844
پیامبر نور
حریم کعبه شکوه دوباره ای دارد
میان آن همه ظلمت ستاره ای دارد
حریم کعبه که از چرخش زمان خسته است
بسی گذشته که در انتظار بنشسته است
نشسته منتظر آن همه سراپا ناز
که رفته است امین و پیمبر (ص) آید باز
خوشا دمیدن آن شب که راز بعثت داشت
خوشا دمیدن صبحی که نور رحمت داشت
رسول اُمیّ و مکّی چو از حرا برگشت
به مکه قافلۀ رحمت و صفا برگشت
نه بس به مکه که این کاروان آزادی
دهد به خلق جهان ارمغان آزادی
امیر قافلۀ نور می رسد از راه
به بانگ اَشهدُ أن لا اله الا الله
طلوع بعثت فرخنده اش مبارک باد
ظهور مکتب پوینده اش مبارک باد
محمد (ص) آمد و نور پیمبری آورد
خدیجه را به زنان راز برتری آورد
خدیجه خواسته های روا شده است بیا
که همسر تو رسول خدا شده است بیا
بیا و در بگشا نور نور آمده است
محمد (ص) آمد و وز راه دور آمده است
به خانه ای که شد امروز باب بعثت باز
خدیجه است و علی است و مصطفی به نماز
سلام باد علی را که نور داور داشت
به مکتبی که پیمبر نمود باور داشت
محمد (ص) آمد و گسترد نور ایمانش
دلیل روشن پیغمبریش قرآنش
محمد (ص) آمد واحکام خیر وشر آورد
هر آنچه را که بود حاجت بشر آورد
کلام او همه لطف است وصادقانه بود
پیام او همه حُسن است و جاودانه بود
رسید تا به بشر راه است بنماید
زهرخدای دروغین جهان بپیراید
از آن بود که چنین شرق و غرب میتازند
که دین مکتب او را زِ بُن براندازند
ولی چنانکه به قرآن خدای داده خبر
شود تجلّی این آفتاب افزونتر
زبعد چارده قرنش هنوز بستایند
بسوی مکتب او فوج فوج میآیند
شاعر : حاج سید رضا مؤید
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد