- منتشر شده در دوشنبه, 16 شهریور 1388 17:14
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 6321
تا به پای شیر حق درِّ سخن سازم نثار
فکر و ذکرم سخت در زنجیر حیرت شد دچار
گر نگویم وصف او را دل نمیگیرد قرار
ور بگویم، گردم از ضعف کلامم شرمسار
به که گویم آنچه را فرمود حی کردگار:
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
وجه ذات لا مکان فرمانده امکان علی است
شیر حق، شمشیر حق، حق را بهین میزان علی است
قلب قرآن، جان قرآن، هستی قرآن علی است
دین علی، روح جوانمردی علی، ایمان علی است
هر جوانمردی دهد تا صبح محشر این شعار:
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
روز جنگ بدر همچون بدر تابان جلوه کرد
بدر نه، بالله قسم در ملک امکان جلوه کرد
وز رخش تا صبح محشر، نور ایمان جلوه کرد
از دم شمشیر او فتح نمایان جلوه کرد
تیغ هم در دست او میگفت بین کارزار:
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
زیر سم مرکبش کوه احد لرزید سخت
آتش از تیغش به جان دشمنان بارید سخت
شیر بود و یکتنه بر لشکری غرید سخت
با تن مجروح دور مصطفی گردید سخت
بانگ میزد دم به دم جبریل در آن گیرودار:
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
بعد فتح جنگ بدر و بعد پیکار اُحُد
جنگ احزاب آمد و بیدادِ عَمر و عبدود
آنکه بودی با هزاران لشکرش پیکار، خود
تا که بر رزمش مصمم حیدر کرار شد
گفت پیغمبر چو دید آن قدرت و آن اقتدار:
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
خواند در خندق پیمبر شیر حق را کل دین
عمرو شد با ذوالفقار خشم او نقش زمین
باز شد پیروز از میدان، امیرالمؤمنین
آمد از جانآفرین بر دست و تیغش آفرین
سنگها و کوهها گفتند با هم آشکار:
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
این نه مدح اوست گر گویی در از خیبر گرفت
یا که با شمشیر از عمرو دلاور سر گرفت
یا که تیغش عقدهها از قلب پیغمبر گرفت
کو به انگشتی زمام از خسرو خاور گرفت
کرد ختم الانبیا بر دست و تیغش افتخار
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
دست حق، دست محمّد، دست قرآن، حیدر است
متکی بر بازویش روز اُحد، پیغمبر است
صبر او از فتح احزاب و اُحد، بالاتر است
شاهد تنهایی زهرای خود پشت در است
در غلاف صبر او شمشیر میشد بیقرار:
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
او که میافتاد بر پایش سرِ سردارها
دم به دم از زیر دستانش رسید آزارها
چاه هم لبریز شد از اشک چشمش بارها
مار گردیدند بهر قصد جانش یارها
از شکیبایی او پیچید بر خود روزگار
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
آنکه بودی شاهد رزم و شجاعتهای او
دید چون در سلسله دست جهانآرای او
پیش چشمش حملهور گشتند بر زهرای او
گفت حق را یافتم امروز در سیمای او
دین حق از صبر او مانَد به عالم پایدار
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
****
ای تمام دین ولایت، یا امیرالمؤمنین
کتف احمد جای پایت یا امیرالمؤمنین
دل حریم با صفایت یا امیرالمؤمنین
نظم «میثم» در ثنایت یا امیرالمؤمنین
شد به این مصراع ختم از جانب پروردگار:
شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد