- منتشر شده در دوشنبه, 16 شهریور 1388 17:14
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 6043
ای قبای عدل زیبا بر قد و بالای تو
وی تو را معنای عدل و عدل را معنای تو
قتل تو از شدت عدل تو در محراب خون
خون تو تفسیر کلِّ عدل بر سیمای تو
بس که پاکی، آیۀ تطهیر بوسد دامنت
بس که نوری، چشم بینایی است نابینای تو
قد «رعنایی» بوَد خم پیش سروِ قامتت
روی «زیبایی» خجل از طلعت زیبای تو
جای دست کبریا بر شانۀ ختم رسل
این عجب که جای آن دست است جای پای تو
از سرِ انگشت تو مهر قبولی ریخته
پای هر پرونده تأییدی است از امضای تو
نخل خرما سبز از اشک مناجات شبت
چاه کوفه، محفل غمهای جانفرسای تو
قرنها سر تا قدم گوش است انسان همچنان
تا شبی از چاه کوفه بشنود آوای تو
دست خیبرگیر و پای عدل و کفش وصلهدار
کیستی تو ای مروّت جامۀ تقوای تو
بحر از تو، موج از تو، جزر از تو، مد ز تو
خضر رحمت میزند موج از دل دریای تو
تشنهام مگذار در روز قیامت، یا علی!
ای تمام آبها مهریۀ زهرای تو
همچو ذات خود که بیهمتاست از روز ازل
ساخت بیهمتا تو را معبود بیهمتای تو
من نمیگویم خدایی لیک گویم دست حق
بود و باشد تا ابد دست جهان آرای تو
نیست منها از جهنم روز میزان عمل
طاعت سلمان اگر آرد کسی، منهای تو
از دم جبریل بانگ «لافتی الا علی»
خلعتی باشد که زیبد بر قد و بالای تو
گاه باشد در مقام «قاب قوسین»ات مقام
گاه در مطبخ سرای پیرزن مأوای تو
تو کجا و چاه کوفه؟ تو کجا و نخلها؟!
ای درون کعبۀ قلب محمّد جای تو
میکشد از نخلها و چاهها سر بر فلک
هر شب از شب تا سحر، آوای روح افزای تو
نه اُحد، نه بدر، نه خیبر، نه محراب نماز
مینبود از مرگ، حتی لحظهای پروای تو
همچنان ابری که میبارد در ایام بهار
نخلها را آب داده چشم گوهرزای تو
شهریار عالم و نانآور طفل یتیم
ای رخ ایتام شمع لیلۀ الاحیای تو
ذکر تو مانند قرآن در تمام خانهها
ای چراغ خانهها رخسار ناپیدای تو
روز محشر از کرامت روی میآری به حشر
ورنه میبخشند خلقت را به یک ایمای تو
ای ز شمع سوخته سوزانتر و خاموشتر
ای جهان با وسعتش لبریز از غوغای تو
من ندانم کیستی آنقدر میدانم که نیست
قاتلت هم ناامید از کثرت اعطای تو
هر که هستی، عزم و حکم و رای ذات کبریاست
هر کجا باشد سخن از عزم و حکم و رای تو
خوش بوَد روز یتیمی گر یتیمی بشنود
اینکه گویندش بوَد مولا علی بابای تو
خوشتر از موسیقی آب است در نهر بهشت
گر فقیری را به گوش آید صدای پای تو
تا به نخلستان خرما نخلها خرما دهند
شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد