- منتشر شده در پنج شنبه, 25 تیر 1388 21:47
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 4723
مولای من
دیگر دلم به سیر چمن وانمی شود
دیگر نشاط ، هم نفس ما نمی شود
حتی اگر مسیح ، طبیب دلم شود
دارد جراحتی که مداوا نمی شود
موسی از کند گذری سوی کاظمین
دیگر روان به وادی سینا نمی شود
از زخم های سلسله چون یاد آورم
زنجیر شعله از جگرم وا نمی شود
یک تن نگفت سلسله در آن سیاه چال
درمان زخم گردن مولا نمی شود
حبس و شکنجه ، قعر سیه چال و سلسله
این احترام یوسف زهرا نمی شود
گویی که آن ستمگر حق ناشناس را
جز با شکنجه عقده ی دل وا نمی شود
معصومه تسلیت که نصیب تو بعد از این
دیگر زیارت رخ بابا نمی شود
مولای من کسی است که در حبس سالها
غافل دمی ز حیّ تعالی نمی شود
میثم هر آنچه بر سر عبد خدا رود
عبد خداست ، بنده ی دنیا نمی شود
شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد