عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 83 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
5814
2469
23317
83463
32055702
Your IP: 18.218.99.80

تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تـو لنگر سفینۀ نـوح ولایتـی
ناخوانده درس، عالمه علم عالمی
مکتب نـرفته، بـحر وسیع روایتی
با چادرت بـه دایرۀ حشر، سایبان
بـا معجرت بـه معرکۀ صبر، رایتی
بودی ز خردسالی خود یاور حسین
هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
فُلک نجات را به خدا ناخدا تویی
بال و پر عروج به سوی خدا تویی
هم سنگر امام شهیدان قدم قدم
از ابتدا تو بودی و تا انتها تویی
روز جهاد همره و همگام فاطمه
هنگام خطبه هم نفس مرتضی تویی
ماهِ دو مهرِ فاطمه و کوکب علی
آیینۀ حسین و حسن، زینب علی

اعجاز کرده خالق عالم به مدح تو
بگشوده لب پیمبر اکرم به مدح تو
با رمز کاف و ها که به قرآن نوشته است
آغاز گشته سورۀ مریم به مدح تو
بعد از چهارده صده با عشق و افتخار
گوید سخن هماره مُحرم به مدح تو

با آنکه در فراق و غم و رنج زیستی
تاریخ کوچک است بگوید تو کیستی

تـا روز حشر، خون خدا را پیمبری
بازآ بخوان خطابه که شمشیر حیدری
هم ذوالفقار خشم علی در خطابـه‌ای
هم مصحفِ مـطهرِ زهـرای اطهری
عیسی اگر نظر بـه تو و مادرش کند
گویـد عزیز فاطمه بالله تـو برتـری
عباس اگر چه هست گرامی برادرت
حاشا که بی اجازه نشیند به محضرت


بر عزم و غیرت تـو خدا گفت آفرین
وقتی که خلق کرد تـو را، گفت آفرین
وقتی به قتلگاه گشودی زبان بـه شکر
زهرا گشود لب بـه دعا، گفت آفـرین
تا شد ز خطبۀ تو نفس‌ها به سینه حبس
بـر نیـزه سیدالشهدا گفت آفـرین
نطقت بـه کوفه معجزۀ ذوالفقار کرد
بر چون تو شیر دخت، علی افتخار کرد

وحی خدا بـوَد سخن دلـربای تـو
انداخت نقش، بوسه محمل به پای تو
تاریخ شاهد است که تا صبح روز حشر
خون حسین موج زنـد در صدای تـو

هر جا بـه یاد کرب و بلا خیمه می زنند
آن خیمه گوشه ایست ز صحن و سرای تو
بعد از حسین، فاطمه را نـورعین تـو
در چشم جان ما تو حسینی،حسین تو

کو مرد تـا که مثل تـو سینه سپر کند
از دین حق چو فاطمه دفع خطر کند
هم شیر روز باشد و هم پارسای شب
شب را همه به ذکر و عبادت سحر کند
از کربلا بـه کوفه و از کوفه تا به شام
بـا رأس غرقِ خون بـرادر سفر کند
داغ حسین اگر جگرت را کباب کـرد
داغ سه‌ساله جان تو را سوخت، آب کرد

ای مانده کوه درد و غمت روی شانه‌ها
از کعبِ نی بـه پیکر پـاکت نشانـه‌ها
داغت شراره‌ای بـه همه آشیانه‌ها
ذکر تـو و حسین تو قرآنِ خانه‌ها
تنها ز تـازیـانه تن تـو نشد کبود
بـر قلب ماست آن اثـر تازیانه‌ها
ایمان و عشق وغیرت ودین را چو آب برد
دشمن تو را بـه جانب بـزم شراب بـرد

از بس که داغ مانـد روی داغ بـر دلت
همچون خیام کرب و بلا سوخت حاصلت
در بین خنده و کف و شادی به شام بود
هجده سر بـریـده در اطراف محملت

روزی بـه روی دامن پـر مهر فاطمه
روزی دگر بـه گوشۀ ویـرانـه منزلت
در خلوت تو اشک و دعا و انـابـه بود
یک شب سر بریـده چراغ خرابـه بود

بر غربت تو شمع شب تار گریه کرد
در لاله زار آبـله‌ات خار گریـه کرد
حتی سه ساله‌ای که به ویرانه دفن شد
تا صبح بـا دو دیدۀ خونبار گریه کرد
آن شب که روی دامن طفلش گرفت جا
رأس بریده بهر تـو بسیار گریـه کرد
مانند مادرت که غریبانـه دفن شد
دردانه‌ات به گوشۀ ویرانه دفن شد

اشک تو سیل چشم همه خلق عالم است
بـا آه تـو همیشه جهان مـاه ماتم است
وقتی تو در خرابه نهی روی خود به خاک
در چشم شیعه، ماه صفر هم محرم است
نبوَد عجب بسوزد اگر هست و بود را
تا شعله‌های دل ثمر نخل "میثم" است
چشمی بده که باز بگریم برای تو
آتش بزن که آب شوم در عزای تو

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)
http://www.maddahan.com/images/stories/alert.gifکپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .{ منبع : سایت مداحان قم}

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
Tags: تو کیستی فروغ چراغ هدایتیتـو لنگر سفینۀ نـوح ولایتـیناخوانده درس، عالمه علم عالمیمکتب نـرفته، بـحر وسیع روایتیبا چادرت بـه دایرۀ حشر، سایبانبـا معجرت بـه معرکۀ صبر، رایتیبودی ز خردسالی خود یاور حسینهم خواهر حسینی و هم مادر حسینفُلک نجات را به خدا ناخدا توییبال و پر عروج به سوی خدا توییهم سنگر امام شهیدان قدم قدماز ابتدا تو بودی و تا انتها توییروز جهاد همره و همگام فاطمههنگام خطبه هم نفس مرتضی توییماهِ دو مهرِ فاطمه و کوکب علیآیینۀ حسین و حسن، زینب علیاعجاز کرده خالق عالم به مدح توبگشوده لب پیمبر اکرم به مدح توبا رمز کاف و ها که به قرآن نوشته استآغاز گشته سورۀ مریم به مدح توبعد از چهارده صده با عشق و افتخارگوید سخن هماره مُحرم به مدح توبا آنکه در فراق و غم و رنج زیستیتاریخ کوچک است بگوید تو کیستیتـا روز حشر، خون خدا را پیمبریبازآ بخوان خطابه که شمشیر حیدریهم ذوالفقار خشم علی در خطابـه‌ایهم مصحفِ مـطهرِ زهـرای اطهریعیسی اگر نظر بـه تو و مادرش کندگویـد عزیز فاطمه بالله تـو برتـریعباس اگر چه هست گرامی برادرتحاشا که بی اجازه نشیند به محضرتبر عزم و غیرت تـو خدا گفت آفرینوقتی که خلق کرد تـو را، گفت آفرینوقتی به قتلگاه گشودی زبان بـه شکرزهرا گشود لب بـه دعا، گفت آفـرینتا شد ز خطبۀ تو نفس‌ها به سینه حبسبـر نیـزه سیدالشهدا گفت آفـریننطقت بـه کوفه معجزۀ ذوالفقار کردبر چون تو شیر دخت، علی افتخار کردوحی خدا بـوَد سخن دلـربای تـوانداخت نقش، بوسه محمل به پای توتاریخ شاهد است که تا صبح روز حشرخون حسین موج زنـد در صدای تـوهر جا بـه یاد کرب و بلا خیمه می زنندآن خیمه گوشه ایست ز صحن و سرای توبعد از حسین، فاطمه را نـورعین تـودر چشم جان ما تو حسینی،حسین توکو مرد تـا که مثل تـو سینه سپر کنداز دین حق چو فاطمه دفع خطر کندهم شیر روز باشد و هم پارسای شبشب را همه به ذکر و عبادت سحر کنداز کربلا بـه کوفه و از کوفه تا به شامبـا رأس غرقِ خون بـرادر سفر کندداغ حسین اگر جگرت را کباب کـردداغ سه‌ساله جان تو را سوخت، آب کردای مانده کوه درد و غمت روی شانه‌هااز کعبِ نی بـه پیکر پـاکت نشانـه‌هاداغت شراره‌ای بـه همه آشیانه‌هاذکر تـو و حسین تو قرآنِ خانه‌هاتنها ز تـازیـانه تن تـو نشد کبودبـر قلب ماست آن اثـر تازیانه‌هاایمان و عشق وغیرت ودین را چو آب برددشمن تو را بـه جانب بـزم شراب بـرداز بس که داغ مانـد روی داغ بـر دلتهمچون خیام کرب و بلا سوخت حاصلتدر بین خنده و کف و شادی به شام بودهجده سر بـریـده در اطراف محملتروزی بـه روی دامن پـر مهر فاطمهروزی دگر بـه گوشۀ ویـرانـه منزلتدر خلوت تو اشک و دعا و انـابـه بودیک شب سر بریـده چراغ خرابـه بودبر غربت تو شمع شب تار گریه کرددر لاله زار آبـله‌ات خار گریـه کردحتی سه ساله‌ای که به ویرانه دفن شدتا صبح بـا دو دیدۀ خونبار گریه کردآن شب که روی دامن طفلش گرفت جارأس بریده بهر تـو بسیار گریـه کردمانند مادرت که غریبانـه دفن شددردانه‌ات به گوشۀ ویرانه دفن شداشک تو سیل چشم همه خلق عالم استبـا آه تـو همیشه جهان مـاه ماتم استوقتی تو در خرابه نهی روی خود به خاکدر چشم شیعه، ماه صفر هم محرم استنبوَد عجب بسوزد اگر هست و بود راتا شعله‌های دل ثمر نخل میثم استچشمی بده که باز بگریم برای توآتش بزن که آب شوم در عزای توشاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)http://www.maddahan.com/images/stories/alert.gifکپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .{ منبع : سایت مداحان قم}--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر

نظرات  

 
0 #1 ابوالفضل 1390-01-19 22:39
با تشکر
نقل قول
 
 
0 #2 ابوالفضل 1390-01-19 22:39
با تشکر استفاده کردیم
نقل قول
 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است