- منتشر شده در پنج شنبه, 07 مرداد 1400 22:45
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 645
《تجلی گاه عشق》
...........................
ای حضور آشنا پیدای ناپیدا علی
کیست در خلق خدا مثل تو بی همتا؟ علی
شاهراه حق تو هستی، در سلوک کائنات
ای ولای تو صراط المستقیم ما علی
مطلق هستی تویی، این دفترِ بود و نبود
یافت با مهر تولای شما امضا علی
سائلی را راه دادی در نماز قرب خویش
طاعت حق یافت با تو این چنین معنا علی
در نماز خود نگین پادشاهی داده ای
کردی استغنا و فقرت را چنین سودا علی
یک دم شمشیر تو، یعنی بهشت آرزو
یک دم دیگر جهنم بر همه اعدا علی
یک زبانش بود تفسیر حیاتی راستین
یک زبان از نیستی میگفت در هیجا علی
ای مثال بیمثال از ذات بیمثل احد
یافت آدم با تو رمز علم الاسما علی
آیهای از خشم او «لا سیف الا ذوالفقار»
مهربانی سایهای از «لافتی الا علی»
او به ما نزدیک و ما از او همه دوریم دور
از جهنم تا بهشت ـ این است از ما تا علی
او سراپا لطف و رحمت، ما سراپا شرم فقر
ما همه عبدیم و ما را بهترین مولا علی
ما کجا و مدح مولایی که در لاهوت عشق
ذکر تسبیح ملایک شد علیاً یا علی
شبنشین عرش بود و پردهدار «لوکشف»
با نبی همراز «سبحان الذی اسری» علی
آسمان پیمای شبها، کوفهپیمای غریب
گاه بود آنجا به سودا گاه در اینجا علی
پاک میکرد اشک را از چشم غربت، نیمه شب
او که چشمش بود خود آیینه غمها علی
سینه موسی تجلیگاه عشق دوست شد
گفت با او تا سخن در سینه سینا علی
من کیام؟ سودایی مهر و تولای توام
ای که کردی هستیات را با خدا سودا علی
عشق پاکت میتپد در سینهام چون چشمهای
تا مگر این جوی گردد راهی دریا علی
با علی آغاز کردم زندگی را، عشق را
مرگ من هم میشود یک روز زیبا با علی
چون بتابد آفتاب چشم تو هنگام مرگ
زندگی را در نگاهت میکنم پیدا علی
شمع هستی! در شب مرگم به بالینم بیا
تا شود صبحی درخشان این شب یلدا علی
...........................
سید مهدی حسینی رکن آبادی
...........................
کانون شاعران آیینی استان قم