- منتشر شده در دوشنبه, 02 مرداد 1391 01:00
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 2867
بنام خداوند كريم و رحمان و بنام آنكه گناهان و عيبهايم را پوشاند و بديهايم را در انظار ديگران
مخفي نگهداشت و محبت مرا در قلب دوستان و خويشان و يارانم قرار داد و بياد آنكه بهترين
فرزندان اسلام برايش همه گلوله هاي خصم را به جان خريدند و سينه هايشان چاك چاك جبهه
هاي نبرد حق عليه باطل گرديد در اين لحظه ها قلم را به بدست گرفته و مطالبي را بنام وصيت
نامه مي نويسم و به هيچ عنوان اطمينان ندارم كه شهيد مي شوم و اگر به رحمانيت بي منتها
ي خداوند ايمان نداشتم هر گز در اين شرايط وصيت نامه نمي نوشتم ولي چه كنم كه جزء او
كسي را ندارم تا بر روي صفحات سياه زندگانيم خون خورشيدي رنگ شهادت را بلغزاند خداوندا
رحمتي كن كه آنچنان كه تو دوست مي داري بميرم و در لحظه ي مرگ قلبم مالا مال از عشق تو
مي باشد و كينه ي غلها و زنجير ها را به دور ريخته باشم كه جز تو به هيچ چيز اميد ندارم بارالها
وا مسكينم و بي چيز و فقير بر حال پريشانم رحمي كن كه به شدت به لطف و كرمت مانند
هميشه نيازمندم اي اولين و آخرين پناهگاه از اينكه حسين خونينت را در جبهه هاي پر خون
سوسنگرد و هويزه و....... تنها گذاشتم و از اينكه جزءآخرين ها هستم كه بسويت مي شتابم از
تو طلب عفو مي كنم خداوندا عذرم را بنديد گر چه عذر ماندن خويش را نمي پذيرم و بر پوست
نازكم رحم كن و خدايا سوزش آتش را بر پوستم حرام گردان.
و ياريم نما كه در راه تو بميرم . الهي العفو العفو العفو واما سخني چند با پدر و مادرم.
سلام عليكم بما صبركم : مادر قهرمانم از اينكه براي آخرين بار از تو خدا حافظي نكردم اميدوارم
كه مرا ببخشي و از اينكه تنهايت گذاشتم و در كنارت نمانده ام . مادر هميشه قهرمانم كه همه
ي زندگانيت را در رنج گذراندي تا فرزندان خونين كفنت را فداي اسلام نمائي از تو تقاضا دارم در
سوگ من اگر چه بسي برايت مشكل است صبر نمايي و چون هميشه مردانه مي خروشيدي
اين بار بر گورم صبور باشي مادر عزيزم از تو مي خواهم كه متانت و وقار خودت را حفظ كني و اگر
برادران سپاهي و يا ساير برادران براي زنده نگه داشتن ياد شهداي اسلام عزيز به خانه ي ما
آمدند با گرمي از آنان پذيرايي نمايي مادر گرامي اميدوارم كه از شهادت عزيزترين ياران زندگيم از
من تقاضاي ماندن ننمائيد من صبر انسان هاي را ندارم كه تا آخرين لحظه زندگاني برادران خويش
تحمل زندگي را داشته باشم . مادر و پدر عزيزم از همه ي شماها حلاليت مي طلبم مادر جان اگر
من شهيد شدم براي من دو سال روزه بگيريد ودو ماه براي من نماز به جا آوريد و پدر جان دويست
تومان بدهكاري دارم در راه خدا بدهيد پدر جان اگر همسرم خواست در خانه بماند رفتار اسلامي
با او رفتار كنيد و اگر هم نخواست با رفتار اسلامي با او رفتار كنيد و از تمام دوستان و آشنايان و
اقوام و همسايگان طلب حلاليت مي كنم و اگر من شهيد شدم وكيل من پدرم مي باشد .
آدرس_ اراك ميلاجرد محله ي آقامحمدي كوچه ي شرقي سليمان منزل احمد آقامحمدي تاريخ 21/1/61