- منتشر شده در جمعه, 06 مرداد 1391 01:00
- نوشته شده توسط آوینی
- بازدید: 2355
موضوع:راز چشمان سید مرتضی
مرتضی دلخسته بود. این اواخر خندههای همیشگیاش را نداشت، در سالهای بعد از انقلاب
جز پس از رحلت حضرت امام (ره) هرگز او را اینچنین در پیله تنهایی و اندوه ندیده بودم، ما به
حسب گمگشتگی در عادات عالم ظاهر، او را كه اهل عادت نبود نشناختیم، خودیتهای ما
حجابهایی بودند كه «بیخودی او را از چشمانمان پنهان میكردند، ما ضعفهای خود را در آینه
وجود او به تماشا نشستیم و زبان به ملامت او گشودیم»
عافیت طلبان توهمات خویش را متظاهر در وجود كسی تشخیص دادند كه نه فقط در روزگار جنگ
فرزند جبهه بود كه در این روزگار هم كه از ارزشهای جنگ جز خاطرهای گنگ نماند، «روایت فتح»
میساخت.
و وای بر ما اگر با این شتاب به چنبره عقلهای عادتزده خود گرفتار آییم و بار دیگر به بهانه
آشنایی با او، از خود بگوئیم و به بهانه بیان رنج او، درد خود را بازگوئیم.
منبع: راز خون
راوی: همسر شهید