- منتشر شده در سه شنبه, 10 ارديبهشت 1392 16:24
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 2308
تا ابد فاطمه فاطمه است
در مدینه پیچید كه دختر پیامبر (صلی الله علیه واله) میخواهد با مردم سخن بگوید، مردم گویی چند برابر گنجایش مسجد پیامبر، در مسجد و اطراف آن گرد آمدند تا سخنان فاطمه (علیهاالسلام) را بشنوند.
برای ورود دختر پیامبر و ناموس كبرای الهی در میان مردم و صحن مسجد، در گوشهای از مسجد پردهای آویختند، و فاطمه (علیهاالسلام) در میان زنان مۆمن و محترم آل هاشم كه در دو طرف او حركت میكردند، وارد مسجد شد؛ فاطمه (علیهاالسلام) مانند پیامبر گام برمیداشت. مردم گویی صدای پای پیامبر را میشنیدند. و هنگامی كه به سخن گفتن آغاز كرد گویی صدای پیامبر به گوششان میرسد.
فاطمه (علیهاالسلام) كه روزی كه میخواست متولد شود، بزرگترین زنان تاریخ آفرینش، از جمله مریم مقدس، از آسمان آمدند تا خدیجه كبری تنها نباشد، و فاطمه (علیهاالسلام) در آغوش آنان متولد شود، اكنون نیز كه میخواست تاریخ را دوباره متولد كند، ارواح آدم و نوح ابراهیم و موسی و عیسی و جبرئیل و میكائیل، او را بدرقه میكردند، گویی عالم ملكوت الهی به زمین آمده بود و با فاطمه (علیهاالسلام) گام برمیداشت...
لحظههایی بس باشكوه و پر هیبت، و با این همه، دردناك و دردزاد بود؛ لحظههایی كه اگر نبود، هیچ لحظهای از لحظههای تاریخ به بلوغ مضمونی و حماسی خویش نرسیده بود ... حضرت فاطمه (علیهاالسلام) وارد مسجد شد و در محل سخن گفتن قرار گرفت. با نخستین جملههایی كه بر زبان راند مدینه منفجر شد، بلكه تاریخ، نه تنها مسجد... نالههای سوزان مردم، سوز روحی و ژرف فاطمه (علیهاالسلام) را منعكس میكرد و دیوارهای شهر مدینه را میسوزاند... و گریه امان خلق را بریده بود...
فاطمه (علیهاالسلام) چه گفت؟ قرآن ، علی، عدالت ، انسان ...
مدینه چه شد؟ سراپا لرزه و استماع ...
آن لحظات چه لحظاتی بوده است، و فاطمه (علیهاالسلام) چه شخصیتی بوده و چه كرده است. اگرچه فاطمه (علیهاالسلام) نتوانست علی (علیه السلام) را دوباره تا ستیغ بلند غدیر، ستیغ آسمانی «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» برآورد، و قرآن را، در كنار چشمه خورشید، به دست علی (علیهاالسلام) ، بر همه جامعهها بتاباند و امت واحد قرآنی بسازد، لیكن توانست علی (علیهاالسلام) را از قبر ساخته سیاست سفیانی بیرون آورد، و در معبر تاریخ قرار دهد، تا دست كم روزی، اگرچه برای مدتی كوتاه و پرمخاطره، حكومت قرآنی واقعی بتواند تشكیل شود، و مدینة النبی یك نمونه از خود به جای بگذارد، و نهجالبلاغه آفریده شود.
اگر امام علی (علیه السلام) در همان خانه نشینی و انزوایی كه در جریان جنجال سقیفه بر او تحمیل شد، باقی مانده بود و خطبه آتشین و حركت انقلابی دختر پیامبر او را دوباره مطرح نساخته بود، هیچگاه به همان خلافت ظاهری اندك ساده خویش نیز نمیرسید، و قرآن دیگر به هیچ وجه ابعاد فردسازی و جامعه پردازی خود را نشان نمیداد. آیا به دست چه كسانی میتوانست نشان دهد؟ همانان كه كعبه را به منجنیق بستند، و سر پسر پیامبر را به سر نیزه در شهرها و هامونها گرداندند، و در شرابخواری و آدمكشی همانند نداشتند، و به هنگام خلافت، به قرآن میگفتند: قرآن، خداحافظ! (هذا فراق بینی و بینك!)
یكی از مسایل بسیار مهم در این حادثه عظیم، مضامین خطبه فاطمی است، و سخنان دیگری كه فاطمه (علیهاالسلام) در این چند روز تا پایان عمر كوتاه خویش فرموده است. من سخن خود را در مینوردم. خطبهای كه به تعبیر مورخ و محدث معروف، بهاءالدین اربلی (م: 692 ق):
«علیها مسحه من نورالنبوه، و فیها عبقة من ارج الرساله، و قداوردهاالموالف و المخالف... ؛ خطبهای كه فروغ نبوت از آن میتابد، و بوی خوش رسالت از آن میترواد، و شیعه و سنی آن را در كتابهای خود نقل كردهاند.
باید اهداف الهی، انسانی، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، تربیتی و حماسی این خطبه را درك كرد.
تاكیدی كه این خطبه بر ضرورت حكومت عادل میكند و به صراحت میگوید كه در غیر حكومت عدل، مردمان بردگان زرخرید اقلیتی مستكبر و سرمایهدار خواهند بود و فاصله معیشتی مردم به بیش از حد تحمل وجدان انسانی و روح قرآنی خواهد رسید، باید فهمیده شود.
در آن روزها كه امام علی (علیه السلام) نمیتوانست دست به شمشیر ببرد، فاطمه (علیهاالسلام) از سخن شمشیری ساخت - آتش بیان و حقنشان - كه هم خونی ریخته نشد، و هم حقیقت را تا ابد بر لوح زمانها و پیكره آبادیها و مكانها ثبت كرد.
اگر حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نبود، یا اگر به این قیام الهی اقدام نمیكرد، امروز نه تنها از ارزشهای اسلامی، بلكه از هیچ ارزش و فضیلتی چه بسا نشانی نبود و قرآن كریم، با انواع تفسیرهای اشعری و متعزلی و ماتریدی … ، ماهیت و حیانیت و منزه از اختلاف بودن خود را از دست میداد، و از تفسیر مفسران راستین كتاب الهی، یعنی ائمه طاهرین (علیهم السلام) ، چیزی یافت نمیشد. لیكن این قیام قرآنی و حماسه فاطمی، سبب شد كه علی (علیه السلام) از حذف مطلق مصون ماند، و پس از بیست و پنج سال، به روی كار آید و بتواند شهر نمونه قرآنی را بسازد، یعنی كوفه منهای فقر؛ چنان كه احمد حنبل شیبانی - امام مذهب حنبلی - در كتاب فضایل الصحابه نقل میكند كه علی (علیه السلام) فرمود:
«ما اصبح بالكوفه احد الا ناعما، ان ادناهم منزلة لیاكل البر، و یجلس فی الظل، و یشرب من ماءالفرات؛ در كوفه همه زندگیای مناسب دارند: صاحبان پایینترین شغلها نان گندم میخورند، خانه دارند، و از آب سالم و گوارای فرات مینوشند.»
امام علی(علیه السلام)، در همین چهار سال و اندی، با آن سه جنگ داخلی تحمیلی و ویرانگر، از هر فرصتی بهره جست، و ده ها اصل قرآنی و ارزش اسلامی را در هدایت و تربیت فرد و جامعه، پیریخت، و اصول انسانیت قرآنی و اسلامیت واقعی را متبلور ساخت، و با مردم سخنانی را در میان نهاد كه حاصلی چونان نهجالبلاغه داشت، و عهدنامه مالك اشتر را نوشت كه آییننامه حكومت قرآنی است، و هر حكومتی، در هر وقت و هر جا و متصدیان آن در هر لباسی، وقتی اسلامی است و حق دارد ادعای اسلامی بودن كند و مردم را به این نام به اطاعت وادارد، كه از عهدنامه، سرسوزنی تخلف نداشته باشد.
فریاد عدالت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) ، در روز عاشورا، از حنجره فرزندش حسین (علیه السلام) نیز طنینافكن شد، چنان كه روزی همان فریاد، از حنجره فرزند دیگرش مهدی موعود (عج) طنینافكن خواهد شد، و عدالت آفاقی و انفسی گستره زمین و آفاق زمان و عرصههای زندگی انسانی را خواهد گرفت... و این است حقیقت جاودان رسالت محمدی ... و این است كه شیعه هماره فریاد میزند:
_ بعثت،
_ غدیر،
_ عاشورا،
_ مهدی...
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع:سایت مداحان قم، استاد محمدرضا حكیمی، مقدمه ای بر كتاب «شهر گمشده» نوشته محمد حسن زورق شهر.