- منتشر شده در پنج شنبه, 26 مرداد 1391 18:28
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 2561
باز هم در همایشی چرکین، روی زخم شما مذاکره شد
پشت درهای بستۀ تزویر عشق از ششجهت محاصره شد
میزبان: عقرب سیاه سعود، میهمان: مارها و کرکسها
مفتیِ مفتگوی الازهر نیز دعوت به این مناظره شد
ابرها راه را نشان دادند، اشکها رد شدند از اتمسفر
تا که عکس چهار طفل شهید به تمام جهان مخابره شد
خاتم اندر مدینه آه کشید، اشک یعقوب بُرد کنعان را
دل موسی گرفت در سینا، روح عیسی حزین به ناصره شد
نامبارک سگِ معاویه است، جای فرعون قعرِ هاویه است
در رفح نای عشق را بستند، غزّه باری شهیدِ قاهره شد
نقشۀ کفر برملا شده است، غزّه امروز کربلا شده است
در هوا هُرمِ روزِ عاشوراست، زنده آن شور و خون و خاطره شد
تا در این خاک بذر زیتون هست دیر یاسین و بیتحانون هست
هست ـ تا در رگ زمین خون هست ـ ریشهاش (خاک اگر مصادره شد)
سامری بمب فسفری دارد، از فلسطین دلِ پُری دارد
گاو او سر به آخوری دارد، رامِ آن مادهگرگِ ساحره شد
آی غزّه! بیا و با ما باش، بیخیالِ عربجماعت شو
سیمِ ما وصل شد، ببخش اگر که زبان دلم محاوره شد!
عباس احمدی