- منتشر شده در دوشنبه, 09 شهریور 1388 18:23
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 5277
ای نور قدیم کردگاری
ای تازه تر از گل بهاری
گل با همه حسن پیش رویت
خاری بود از جمال، عاری
زان دیدۀ مست نرگس آموخت
خود شیوِۀ مستی و خماری
در شام فراق عاشقان را
گیسوی تو رمز بی قراری
ماه رمضان ز روی ماهت
شد چشمۀ مهر کردگاری
نور تو صفای طور سیناست
کوی تو حریم دلسپاری
بر سینۀ خاک مدفن تست
رخشنده مدال افتخاری
ای نور زمین و آسمانها
ای آینۀ جمال باری
بر لوح زمان بخط زرین
گفتار تو مانده یادگاری
از نور تو ای چراغ دانش
تاریکی جهل شد فراری
عید است شها گدای خود را
از بارگهت مران بخواری
خاموش (حسان) که خودشه دین
داند ره و رسم بنده داری
شاعر : حبیب الله چایچیان(حسان)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد
درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر