عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 1569 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
3580
2469
21083
81229
32053468
Your IP: 3.145.58.90

امشب حرم خدا حرم شد

از مقدم يار محترم شد

كعبه شده محو و مات و مدهوش

ديوار ز هم گشوده آغوش

هر قطعة سنگ، كوه طوري است

هر نخلة خشك، نخل نوري است

در زمزمه‌هاي آب زمزم

آواي علي علي است هر دم

اي هجر، شب وصال تبريك

مجد و شرف و جلال تبريك

هر ريگ روان شده ثناگو

با ذكر علي علي علي هو

سر زد ز صفا صفاي مطلق

اي مرده بگو علي علي حق

حوران همه جان به كف نهادند

در پشت مقام ايستادند

بت‌هاي حرم به سجده رفتند

با هم، دم يا علي گرفتند

ای كعبه زهي زهي سعادت

ميلاد تو شد از اين ولادت

اي كعبه سعادتت مبارك

اي بيت، ولادتت مبارك

اي دختر شير، شير زادي

بر خلق جهان امير زادي

این شیر خداست روي دستت

شمشير خداست روي دستت

اين جان محمد است، مادر

قرآن محمد است، مادر

تو حامل نور سرمد استي

تو مادر جان احمد استي

بر خويش ببال مام كعبه

طفل تو بُود امام كعبه

نوزاد تو پير كائنات است

طفل تو امير كائنات است

روزی كه نبود نام هستي

مي‌كرد علي خداپرستي

از صبح ازل علي، علي بود

پيوسته به هر ولي ولي بود

در بود و نبود مقتدا بود

او بود و محمد و خدا بود

ای نفس رسول و جان قرآن

اي دست خدا، زبان قرآن

خورشيد بلند بام كعبه

از صبح ازل امام كعبه

اي خانة كعبه زادگاهت

اي صحنة حشر دادگاهت

تو احمد و احمد است حيدر

يك روح كه ديده در دو پيكر

گفتار همارة تو تنزيل

شاگرد قديمي تو جبريل

در ليلة قدر، قدر قدري

در صحنه بدر، بدر بدري

ميدان نبرد پاي بستت

شمشير نيازمند دستت

تو قله عرش را اميري

يا همدم كودك صغيري؟

غير از تو که، اي خداي را شير

بخشیده به خصم خويش شمشير؟

در ملك وسیع حق امامي

با پير فقير هم كلامي

با آنكه امام جمع بودي

در بزم فقير، شمع بودي

تو مالك عرش در زميني

حيف است ميان ما نشيني

در عرش امام آفتابي

در فرش چرا ابوترابي؟

اي قلب تو خانة محمد

جاي تو به شانة محمد

تو بت‌شكن و خداپرستي

بر شانه وحي بت شكستي

بت‌هاي حرم قيام كردند

بر تو همگي سلام كردند

هر بت كه فتاد و بر زمين خفت

فرياد كشيد و يا علي گفت

اي پشت سرت دعاي كعبه

اي بت‌شكن خداي كعبه

اي مهر تو لطف بي‌نهايت

توحيد و نبوت و ولایت

مهر تو بود تمام دينم

تا كور شود عدو من اینم

روزي كه نه آب و نه گِلم بود

جاي تو به خانة دلم بود

با مهر تو روي خود نمودم

با مهر تو چشم خود گشودم

دل را به ولات زنده كردم

گه گريه و گاه خنده كردم

اي شهد ولایت تو شيرم

اي كرده به عشق خود اسيرم

مادر که میان گاهواره

می کرد به صورتم نظاره

هر شب كه به گاهواره خفتم

تا صبح علي علي شنفتم

صد شكر خداي را که هر دم

با دوستي تو رُشد كردم

عمري به محبتت اسيرم

تا با تو بمانم و بميرم

اي مهر تو بود و هست ميثم

فردا تو بگیر دست میثم

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
Tags: امشب حرم خدا حرم شداز مقدم يار محترم شدكعبه شده محو و مات و مدهوشديوار ز هم گشوده آغوشهر قطعة سنگ، كوه طوري استهر نخلة خشك، نخل نوري استدر زمزمه‌هاي آب زمزمآواي علي علي است هر دماي هجر، شب وصال تبريكمجد و شرف و جلال تبريكهر ريگ روان شده ثناگوبا ذكر علي علي علي هوسر زد ز صفا صفاي مطلقاي مرده بگو علي علي حقحوران همه جان به كف نهادنددر پشت مقام ايستادندبت‌هاي حرم به سجده رفتندبا هم، دم يا علي گرفتندای كعبه زهي زهي سعادتميلاد تو شد از اين ولادتاي كعبه سعادتت مباركاي بيت، ولادتت مباركاي دختر شير، شير زاديبر خلق جهان امير زادياین شیر خداست روي دستتشمشير خداست روي دستتاين جان محمد است، مادرقرآن محمد است، مادرتو حامل نور سرمد استيتو مادر جان احمد استيبر خويش ببال مام كعبهطفل تو بُود امام كعبهنوزاد تو پير كائنات استطفل تو امير كائنات استروزی كه نبود نام هستيمي‌كرد علي خداپرستياز صبح ازل علي، علي بودپيوسته به هر ولي ولي بوددر بود و نبود مقتدا بوداو بود و محمد و خدا بودای نفس رسول و جان قرآناي دست خدا، زبان قرآنخورشيد بلند بام كعبهاز صبح ازل امام كعبهاي خانة كعبه زادگاهتاي صحنة حشر دادگاهتتو احمد و احمد است حيدريك روح كه ديده در دو پيكرگفتار همارة تو تنزيلشاگرد قديمي تو جبريلدر ليلة قدر، قدر قدريدر صحنه بدر، بدر بدريميدان نبرد پاي بستتشمشير نيازمند دستتتو قله عرش را اميرييا همدم كودك صغيري؟غير از تو که، اي خداي را شيربخشیده به خصم خويش شمشير؟در ملك وسیع حق اماميبا پير فقير هم كلاميبا آنكه امام جمع بوديدر بزم فقير، شمع بوديتو مالك عرش در زمينيحيف است ميان ما نشينيدر عرش امام آفتابيدر فرش چرا ابوترابي؟اي قلب تو خانة محمدجاي تو به شانة محمدتو بت‌شكن و خداپرستيبر شانه وحي بت شكستيبت‌هاي حرم قيام كردندبر تو همگي سلام كردندهر بت كه فتاد و بر زمين خفتفرياد كشيد و يا علي گفتاي پشت سرت دعاي كعبهاي بت‌شكن خداي كعبهاي مهر تو لطف بي‌نهايتتوحيد و نبوت و ولایتمهر تو بود تمام دينمتا كور شود عدو من اینمروزي كه نه آب و نه گِلم بودجاي تو به خانة دلم بودبا مهر تو روي خود نمودمبا مهر تو چشم خود گشودمدل را به ولات زنده كردمگه گريه و گاه خنده كردماي شهد ولایت تو شيرماي كرده به عشق خود اسيرممادر که میان گاهوارهمی کرد به صورتم نظارههر شب كه به گاهواره خفتمتا صبح علي علي شنفتمصد شكر خداي را که هر دمبا دوستي تو رُشد كردمعمري به محبتت اسيرمتا با تو بمانم و بميرماي مهر تو بود و هست ميثمفردا تو بگیر دست میثمشاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است