- منتشر شده در جمعه, 03 بهمن 1393 21:48
- نوشته شده توسط خبرنگار سایت مداحان قم
- بازدید: 2543
جايگاه مداحان و ذاکران هرگز کمتر از مبلغان رسمي ديني (روحانيان) نيست و گاه تأثير آنها بسيار گستردهتر است. آنها تريبونهاي مملکت را در اختيار دارند، با اعتقادات، عواطف و احساسات مردم سر و کار دارند و تأثيرشان بر مردم صرفاً تأثيري عاطفي و زودگذر نيست و در انديشه و تفکر مردم مؤثراند. هيچ کس نميتواند حصاري بين عاطفه و فکر بکشد و بگويد که تأثيرگذاري عاطفي چيزي است و تأثيرگذاري فکري چيزي ديگر، زيرا هرگز ما نميتوانيم بگوييم کسي که تأثيرگذاري عاطفي دارد تأثيرگذاري فکري ندارد و بالعکس.
ذاکري و مداحي، روش و فن تبليغ هنرمندانة دين است که آميزهاي از ذوق، دانش، روش و تکنيک و با پشتوانهاي از معنويت به تعميق و گسترش معرفت و محبت اهل بيت (ع) ميپردازد. ذاکران و مداحان، معارف بلند و سازندة ديني و مذهبي را با بهرهگيري از عواطف، به ذهن و ضمير مخاطبان منتقل ميکنند و به همين سبب پايگاه و جايگاهي رفيع در پيامرساني و رشد و باروري اجتماعي و تعظيم و پاسداشت شعاير الهي دارند.
منزلت و رفعت و تأثيرگذاري اين هنر قدسي و ضرورت تربيت و تعليم بايستة سازماندهي شده، سنجيده و مبتني بر تعاليم و ارزشهاي قرآني و روايي ايجاب ميکند که برنامهاي مدون، همهجانبه، جامع و هوشمندانه تنظيم شود تا به اين نياز پاسخ مطلوب و مناسب دهد و با تهيه و توليد محتواي لازم به آموزش و تربيت ذاکران و مداحان بپردازد. در اين مسير، آسيبشناسي و آسيبزدايي، تأمين مستمر متون، تغذية مداوم محافل مذهبي و نشر، گسترش و اعتلاي فرهنگ ذاکري و مداحي از مهمترين رسالتهاست. ترديدي نيست اين جريان با اعتقاد به مباني و اصول اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي و تبعيت از ولايت فقيه و با هدايت و نظارت حوزه و دانشگاه، چه در مراحل برنامهريزي و چه اجرا و مديريت، راه خود را خواهد سپرد.
تعامل با نهادهاي فرهنگي، هيئتها و مجموعههاي فعال و پيشرو و استفاده از صاحبنظران و خبرگان متعهد اين عرصه با التزام هماره به اصول و مباني نظام مقدس جمهوري اسلامي و رهنمودهاي سازنده و راهگشاي مقام عظماي ولايت، چراغ راه اين حرکت معنوي و فرهنگي خواهد بود.
متن پيشآمده مقدمة طرحي است از دکتر محمدرضا سنگري. مقدمهاي که در پسش شايد مکتبي شکل گيرد که مهد تعليم و تعلم مداحان و ذاکران انبيا و اوليا و ائمه عليهم السلام باشد.
دکتر محمدرضا سنگري سالهاست که نام آشناي ادبيات آييني است. دغدغهاش سالها تدوين دورة کارشناسي ادبيات و هنر آييني است، دورة تربيت ذاکران اهل بيتي که با علوم، فنون، ظرايف و بايستههاي اين رشته آشنا باشند و توان و مهارت لازم در اجراي برنامههاي صحيح و پيراسته از شائبههاي تحريف را به دست آورند.
در ادامه گفتوگو با ایشان درخصوص موضوعات سابقالذکر را بخوانید.
دعبل: هدف شما از تدوين و تنظيم و ارائة چنين طرحي چه بوده است؟ ايجاد يک رشته دانشگاهي يا ...؟
اين موضوع، موضوعي مهم و اساسي و تأثيرگذار بر آيندة فرهنگ ديني و قلمروي ادبيات آييني است. سالهاست که اين دغدغه مرا رها نکرده و آن اين است که در جامعه براي همة کساني که به شغلي اساسي و مهم مشغولاند آموزشهايي وجود دارد و اين آموزشها ساختارمند، مهندسيشده و با سيري مشخص و روشن در جايگاههاي روشن علمي، مثل دانشگاه، مراکز تربيت معلم و دورههاي آموزشي که معلوم و مشخص است انجام ميشود؛ اما براي طيف وسيعي به نام مداحان و ذاکران که کار تبليغي هنرمندانة دين را عهده دارند و در هر شهري از ايران صدها نفر به اين کار مشغولاند و در مجموع تعداد آنها در کشور قطعاً به ۱۰۰ هزار نفر و بيشتر ميرسد هيچ آموزشي که به آن نيازمندند به آنها داده نميشود و آنها از معبر آزموني عبور نميکنند. اين امر مرا واداشت که در اين مسئله تأمل کنم و دورههاي آموزشي، ولو کوتاهمدت براي چنين افرادي برگزار کنم تا چنين افرادي با سختگي، پختگي و آمادگي بيشتري به اين کارِ ارزشمند، مهم و تأثيرگذار بپردازند.
دعبل: ضرورت و اهميت تأسيس چنين دانشکدهاي چيست؟
جايگاه مداحان و ذاکران هرگز کمتر از مبلغان رسمي ديني (روحانيان) نيست و گاه تأثير آنها بسيار گستردهتر است. آنها تريبونهاي مملکت را در اختيار دارند، با اعتقادات، عواطف و احساسات مردم سر و کار دارند و تأثيرشان بر مردم صرفاً تأثيري عاطفي و زودگذر نيست و در انديشه و تفکر مردم مؤثراند. هيچ کس نميتواند حصاري بين عاطفه و فکر بکشد و بگويد که تأثيرگذاري عاطفي چيزي است و تأثيرگذاري فکري چيزي ديگر، زيرا هرگز ما نميتوانيم بگوييم کسي که تأثيرگذاري عاطفي دارد تأثيرگذاري فکري ندارد و بالعکس.
مثل اين است که ما بگوييم معلم يا استادي که فيزيک، شيمي، رياضي و ديگر علوم دقيقه و پايه را آموزش ميدهد در منش و شخصيت مخاطبهاي خود هيچ تأثيري ندارد و فقط با ذهن مخاطب خود در ارتباط است. هرگز اينطور نيست همانطور که نميتوانيم بگوييم هر کس که با عواطف مردم سر و کار دارد با فکر مردم در ارتباط نيست. اين دو امر کاملاً به هم گره خورده و پيوندي جداييناپذير با يکديگر دارند. براي اينکه به اين موضوع پرداخته شود من احساس کردم بايد از کارهاي گسسته و پراکنده پرهيز کرد و طرحي روشن براي تأسيس يک دانشکده عرضه کرد.
دعبل: نقش ذاکران و مداحان در فرهنگ جامعه را چطور ميبينيد؟
کار مداحان تعميق و گسترش معرفت و محبت به اهل بيت (ع) است. آنها مردم را با آموزههاي ديني آشنا کرده و اسوهها و چهرههاي بزرگ دين را به آنها ميشناسانند.
آنها را در سور و سوگ شريک ميکنند. هم به طرح شاديهاي اهل بيت (ع) ميپردازند و هم غمها و دردها و سوگها را؛ بنابراين اگر سوگ، پلي است به سمت اينکه فرد با شخصيتي ديني انس و الفت بگيرد و در نتيجة آن شخصيت براي او الگو و اسوه شود. کار مداحان را بايد در الگوسازي و الگوشناسي، کاري بسيار مهم و ضروري دانست.
دعبل: بازتاب ضرورت چنين طرحي در ديدگاه ساير افراد چگونه است؟
مقام معظم رهبري بارها در ديدارهايي که با مداحان و ذاکران داشتند رسماً تأکيد کردند که حتماً مداحان و ذاکران بايد در جايي تأييد شوند؛ يعني مرکزي هوشمند، صاحب فکر و انديشه و مسلط، متعهد و مذهبي بايد وجود داشته باشد که کساني که ميخواهند با اعتقادات ديني مردم سر و کار داشته باشند را تأييد کند. لازمة چنين تأييدي بررسي اين مورد است که آيا اين افراد توانايي و صلاحيت چنين تأييدي را دارا هستند يا خير و اگر فردي که او را به آزمون ميکشانيم يا او را مورد ارزيابي قرار ميدهيم از ما بپرسد که چرا به ما آموزشهاي لازم را ندادهايد و چرا هيچ مرکزي براي چنين کاري فراهم نشده ما هيچ پاسخي به اين پرسش نميتوانيم بدهيم.
بر اساس چنين پيش فرضي من تصميم گرفتم به چنين طرحي بپردازم. به عبارت ديگر کارآيي و نياز مستمر به وجود مداحان و ذاکران و تأثير ژرف آنان در گسترش، تثبيت و تعميق معرفت و محبت اهل بيت (ع) در جامعه و استقبال جامعه از آنان و فقدان آموزشهاي منظم، جامع و همهسونگرانه در اين حوزه، وجود چنين آموزشهايي و اجراي چنين دورههايي علمي و عملي را ضروري و لازم ميسازد.
دعبل: روند برنامهريزي شما در اين کار چگونه است؟
ابتدا تعريفي کاملاً آکادميک و دانشگاهي از کار کرده و با مشخص کردن واحدهاي درسي و بعد از تهيه و آمادهسازي طرح من با افراد بسيار زيادي صحبت و مشورت کردهام. از جمله بيت مقام معظم رهبري و آقايان سيداحمد خاتمي، صادق آهنگران، پناهيان، حداديان و بسيار کسان ديگر. در اين بين کساني که ضرورت اين کار را درک کرده و دردمند و دغدغهمند چنين مسائلي هستند، متفقاند که فراتر از اين افراد بايد در حيطة تصميمگيري و سياستگذاري به تأسيس چنين مرکزي اقدام کنند و بايد چنين مرکزي داير شود.
اينکه من ميگويم من اين مرکز را دانشکدة ادبيات و هنر آييني تعريف کردهام و براي اين تعريف برنامههاي درسي، سرفصلها و ... مقطع کارشناسي را که ميتواند کارشناسي ارشد و حتي دکتري را هم شامل شود تدوين کردهام. در مقطع کارشناسي ۱۳۶ واحد درسي تعريف شده و حتي براي مقاطع بالاتر از کارشناسي هم اين آمادگي هست که به برنامهريزي پرداخت.
دعبل: آيا بهتر نيست اين حرکت در قالب يک رشتة تحصيلي باشد؟
به اعتقاد من چنين طرحي نبايد در دانشگاهها به صورت يک رشته باشد و تلقي اين امر در اذهان مثل ساير رشتهها باشد و همشأن و همشانة آنها معرفي شود؛ بلکه اين موضوع نيازمند جايگاهي است روشن و مشخص و نيازمند پژوهشکده و بانکي اطلاعاتي است که در کنار آن به فعاليت بپردازد. حيطة وسيعي که بايد کتابها و مجلات و امکانات نرمافزاري را در اختيار داشته باشد تا بتواند از آنها بهره گيرد.
دعبل: نظر انديشمندان و علاقهمندان در اين حوزه راجع به تأسيس چنين مرکزي چيست؟
ما به چنين مرکزي نيازمنديم و بعيد است کسي با چنين پيشنهادي مخالف باشند. خطاها و تحريفهايي که در اين حوزه اتفاق افتاده ما را ناگزير به پرداختن به چنين مسئلهاي ميکند.
دعبل: وضعيت کنوني مداحي و واعظي چه تأثيري بر انديشههاي شما در تدوين برنامههاي دانشکده داشت؟
نگراني بزرگان دين از مقام معظم رهبري و ديگر مراجع گرفته تا ساير روحانيان از تحريفها، دروغها و بر ساختههايي که باعث تخريب ارزشهاي ديني ميشود در سخنان و گفتههايشان طرح شده است. در اين زمانه گاه نگراني ما اين نيست که وقتي فردي از مجلس عزادارياي برميگردد با دين آشنايي پيدا نکرده باشد؛ بلکه ما نگران اين هستيم که با کلي ابهام، سؤال و ترديد از مجلس خارج شود و حتي گاهي شک و ترديدهايي نسبت به کل مباني ديني در ذهن او ايجاد شود؛ چون اسطورهسازي و دروغپردازيها در اين عرصه بسيار زياد است.
دعبل: آموزههايي که شما در پي آموزش آنها به مداحان و ذاکران هستيد، چيست؟
شناخت تاريخ انبيا، تاريخ اسلام و اهل بيت (ع) و نهضت حسيني به ويژه جريان عاشورا و کربلا که مرکز عمدة مداحيها و ذاکري ماست. آداب، ظرايف، اخلاق و فنون مداحي و ذاکري. شناخت نواها، آهنگها و موسيقي مقامي و موسيقي مذهبي. شناخت مقاتل و روشهاي مقتلخواني. آشنايي با ادبيات فارسي، تاريخ ادبيات شيعي و به ويژه ادبيات ويژة اهل بيت (ع)؛ زيرا کسي که کارش مداحي است بايد شعر را بشناسد و قدرت انتخاب شعر مناسب مکان و زمان و مخاطب خود را داشته باشد و اگر خود مداح و ذاکر، شاعر است بايد با قواعد شعر آشنا باشد و توانمندي و مهارت لازم را در انتخاب شعر و مسائل مربوط به آن به دست آورد.
آشنايي و کسب مهارت در سخنوري، آشنايي با زيباشناسي ادبي، آشنايي با تاريخچة مداحي و ذاکري، ديدگاهها و نظرگاهها، آشنايي با ادعيه و زيارات اسلامي و شيعي، آشنايي با قران و روايات، آشنايي با قواعد و ساختار زبان عربي (صرف و نحو)، آشنايي با انواع ادبي در حوزة مداحي (نوحه، نثر ادبي، رجز و ...)، آشنايي با انقلاب اسلامي، فرهنگ و ادبيات دفاع مقدس، آشنايي با نهضتهاي شيعي پس از عاشورا، آشنايي با نوحهها و مرثيههاي دفاع مقدس و دوران پس از هشت سال دفاع مقدس و مباحث کليتري چون اخلاق مداحي، انواع مداحي، جغرافياي مذهبي و ... مسائل و موضوعاتي است که بايد در اين دانشکده به افراد آموزش داده شود.
دعبل: طرح اين کار از چه زماني شروع شد و شما وضعيت کنوني آن را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
طرح اين کار به شکل جدي از سه سال پيش آغاز شده است و نزديک هفت ماه پيوسته به تنهايي روي آن کار کردهام. هفت ماهي که نتيجة ۳۰ سال تجربه، مطالعه، قلم زدن، انديشيدن و سخن گفتن در حوزة ادبيات آييني است و البته هنوز هم طرح، نيازمند کار است. قطعاً بسياري از منابعي که در اين طرح معرفي شده در طول اين سه سال جديدتر شده و بايد جايگزين منابع معرفي شده شود يا به آنها افزوده شود؛ اما اجمال موضوع و مسئله را من در اين مصاحبه مطرح کردم و از شما خواهشمندم پس از طرح اين مسئله، فراخوانياي صورت گيرد که بر اساس آن از صاحبنظران دعوت شود که روي کليت اين طرح بحث کرده، نظر و پيشنهاد دهند و اگر کاستيهايي در طرح احساس ميکنند آنها را متذکر شوند؛ اگر پيشنهادهاي تازهاي دارند آنها را مطرح کنند تا گروهي براي انديشيدن در تدوين کتب و منابع و تأسيس چنين مرکزي شکل گیرد؛ چون در حوزة بعضي از مباحث مطرحشده، کتابِ خاصي نيست و در اين حوزهها بايد به توليد کتاب پرداخت و از صاحبنظران در يک پروسة زماني خواست که اين کار را انجام دهند؛ شما نیز هر بار به طرح يکي از مباحث بپردازید و در چنين اقدامي صاحبنظران به بحث و تبادلنظر و ارائة مطلب بپردازند.
در یک پرونده در باب مقتلخواني، مقتلشناسي، تحريفشناسي در مقاتل، سير تحول مقاتل، معرفي بهترين مقاتل، معرفي مقتلنويسان، ساختار يک مقتل مناسب و ... در پروندهای ديگر به اخلاق مداحي بپردازيم، دعا و زيارات که در آن بحث بر سر دعا تنها نيست؛ بلکه شيوة عرضة دعا مورد بررسي قرار گيرد اينکه آيا شيوة امروز ما در دعاخواني مناسب است يا نه؟
مثلاً دربارة چاشنيهايي که به دعاها افزوده ميشود گويي باور خوانندة دعا و ذاکر و مداح بر اين است که خود دعا نميتواند در مخاطب حالي ايجاد کند و براي اشک انگيختن بايد از غير دعا بهره برد. آيا دعا بايد به صورت کامل خوانده شود؟ در قرائت قرآن ممکن است ما به خواندن جزئي از سوره کفايت کنيم؛ ولي در خواندن دعاي کميل بايد آن را کامل بخوانيم؟ آيا ميتوان به خواندن معاني دعاها پرداخت تا مخاطبان از آن دعا بهرة کاملتري ببرند. آيا بهتر نيست قبل از خواندن هر دعا يک صاحب نظر و دعاشناس نکتهاي از آن دعا را به صورت مشروح مطرح کند و آموزشي در حين دعا صورت گيرد؟ ميشود دربارة هر يک از اين مطالب از صاحبنظران کمک گرفت و به طرح آن پرداخت.
دعبل: با حدود و ثغور تعريف علما و انديشمندان دربارة بعضي از مفاهيم بنيادي اين مبحث از جمله موسيقي، سوگ و سور و ... چه ميکنيد؟
يکي از مهمترين چالشها که طرحِ مرا هم تحتالشعاع خود قرار داده و حتي موجب تعطيلي اين کار شده اين است که هنوز بين علما دربارة موسيقي، حدود سوگ و سور و ... اختلاف وجود دارد و تکليف آن مشخص نيست؛ مثلاً در بحث موسيقي ما گسترهاي از صفر تا ۱۰۰ داريم. برخي به وجود موسيقي قايلاند و برخي حتي با آوردن اسم موسيقي در اين طرح مخالفاند و به جاي آن نواها و نغمههاي مذهبي را پيشنهاد ميکنند. گريز از نام چرا؟ يا در مبحث سور، شما ميتوانید پروندهای را فقط به سور، يعني برگزاري جشنها، شاديها و سرور اختصاص دهد؛ چرا که به ما آموختهاند «شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا»؛ «شيعيان ما از وجود ما ساخته شدهاند و همجنس ما هستند»، «يحزنون بحزننا و يفرحون بفرحنا»؛ «با اندوه ما غمگين ميشوند و با شاديهاي ما شاد ميشوند»؛ يعني بايد شاديهاي ما هموزن اندوه و حزن ما باشد. بعثت، غدير، ولادت حضرت رسول (ص)، ولادت ائمه (ع)، عيد فطر و ... تولدهاي حضرت زهرا (س)، حضرت زينب (س)، حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت علياکبر (ع) و ... با توجه به اين مناسبتها ما بايد چگونه سور خود را برگزار کنيم؟ يک مجلس سور بايد چه ويژگيهايي داشته باشد؟
دعبل: شما وضعيت کنوني طرح را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
تعريف هر واحد درسي، سرفصلهاي آن، منابع و مآخذي که فقط پيشنهاد شدهاند، چون خود من به بعضي از آنها باوري ندارم؛ زيرا بسيار ضعيفاند؛ اما خواستهام نشان دهم فعلاً اين منابع هست. فقط از باب معرفي منابع و بايد به توليد برخي هم پرداخت؛ چون در برخي حوزهها منبعي در دست نيست که بايد در اين حوزهها وارد کار شد و به توليد منبع پرداخت.
دعبل: آيندة اين طرح را چطور ترسيم ميکنيد؟
براي چنين کار عظيمي به گروهي هوشمند، صاحب فکر، با تخصصهاي گوناگون روحاني و دانشگاهي، از حوزههاي هنر، فقاهت، ادبيات و ... که در طي جلساتي چارهانديشي کرده و پس از نقد و ... اين طرح را منقح سازند تا در صورتي پيراسته، ويراسته و مناسب ارائه شود و زمينة کاري براي آينده فراهم آورند و بعد از آن براي بخش سختافزاري کار چارهانديشي شود و براي تأسيس دانشکده اقدام شود. دانشکدهاي که به اعتقاد من ميتواند بينالمللي باشد؛ چون اين موضوع خاص ايران نيست و در کشورهاي اسلامي ايجاد چنين مرکزي ضروري به نظر ميرسد و در لبنان، سوريه، عراق، عربستان و ساير کشورها افرادي هستند که به ذاکري و مداحي ميپردازند و ميشود برنامهاي جامع براي همة اين افراد تدارک ديد و حتي اقدام به گرفتن دانشجوي مهمان از ساير کشورها کرد.
دعبل: امکانات مادي و انساني اين کار مهياست؟
براي برخي از اين موضوعات استادان خوب و متخصصي وجود دارد؛ چون اصولاً اين کار چندرشتهاي است و مداحي و ذاکري يک هنر يا رشتهاي بينا رشتهاي و تلفيقي به حساب ميآيد؛ چون در آن ادبيات، موسيقي، تاريخ، روانشناسي، جامعهشناسي و ... حضور دارند؛ چون کار، کاري مديريتي است. مديريت يک هيئت و جلسه که مدير آن بايد از روانشناسي و جامعهشناسي آگاهي داشته باشد؛ بنابراين استادان متعدد و متکثري براي اين رشته مورد نياز است و دانشکدة ادبيات و هنر آييني را فقط مجموعة متعلق به حوزهاي خاص مديريت نخواهد کرد.
دعبل: بايدها و نبايدهايي که در طرح بايد مدنظر قرار گيرند چه مسائلي هستند؟
متناسب کردن و درک عنصر زمان در حوزة اين مسئله حرفي است که من پيشتر به آن اشاره کردهام. گروه صاحبنظر و صاحب فکر در قلمروهاي گوناگون که هم درک اين موضوع را دارند و هم درد اين موضوع را، من درکمندي و دردمندي را با هم ميبينم، بايد دور هم بنشينند و راجع به اين مسائل و موضوعات صحبت کنند. با توجه به زحمتي که براي اين طرح کشيدهام و زماني که با همة وجود به آن اختصاص دادهام من کار خود را خام نميبينم؛ ولي در عين حال کار را نهايي هم نميدانم و آن را در مراحل پايانياي ميدانم که به نظرم ميشود چيزهايي به آن افزود يا از آن کاست. ممکن است لازم باشد بعضي از مضامين را با هم ادغام و قلمروهاي جديدي را براي اين حوزه ترسيم کرد. در هر يک از اين حوزهها گروههايي بايد شکل گيرند و به پژوهش در آن بپردازند.
مثلاً در مبحث تحريفشناسي پژوهش کرده و مقتلي منقح جايگزين مقتلهايي شود که ذاکران و مداحان در مراسمها از آن بهره ميبرند و داراي ايرادهايي است.
بعضي از مسائل کليدي در اينجا وجود دارد که نيازمند نظر مراجع است و بهتر است ما تکليف خود را با اين مقولهها روشن کنيم، فرض کنيد در مقولة موسيقي. از آلات موسيقي در سوگ و سور چقدر ميتوان بهره برد؟ ما دايم در اين زمينهها داراي افت و خيز هستيم. گاه در سيماي ما گروه ارکستري را با همة سازهاي موسيقي به تصوير ميکشند و گاه آنها را پشت پرده ميبرند و آن افراد حق ظاهر شدن ندارند. گاه سبک خواندني را تأييد ميکنند و گاه آن را رد ميکنند.
تکليف اين مقولهها و واحدهاي درسياي که در گفتوگوها مطرح ميشود يا از منابع موجود که واقعاً خوباند و در آن حوزهها نياز به توليد منبع جديدي نيست را ميتوانيم در مباحث علمي روشن کنيم؛ البته راه علم هميشه باز است و توليدات جديدي ممکن است صورت بگيرد؛ اما بعضي از منابع را داريم که مناسباند و در برخي حوزهها منبع نداريم يا منابع نامناسبي داريم که بايد به توليد در آن زمينهها پرداخت.
دعبل: مدرکدهي به ذاکران و مداحان در صورتي که حايز شرايط نباشند آيا بعدها حالت کليشهاي به اين آموزهها نخواهد داد و شأنيتي که شما در ابتدا دنبال آن بوديد را لوث نخواهد کرد؟
اين دغدغه و نگراني مسئلهاي جدي است که هميشه وجود دارد و با استفاده از هيچ راهکاري قابل حل نهايي نيست و نميتوان آسيب را به صفر رساند. انسان هر لحظه ممکن است تغيير کند؛ يعني موقعيتهاي مختلف زندگي ممکن است در او تغييراتي ايجاد کند. بسيار کسان بودهاند که با انقلاب آمدند و ميانة راه به قولي مثل سرنشينان اتوبوس پياده شدند. کساني بودند که به جبهه آمدند و تا مرز شهادت پيش رفتند؛ اما بعدها راه خود را از بقيه جدا کردند. براي انسان هيچ تضميني تا آخر عمر وجود ندارد؛ مگر اينکه شخص، خود مراقب خود باشد.
ما پالايشگاهها و صافيهايي براي اين مسئله قرار دادهايم و براي جلوگيري از سوءاستفاده پيشبينيهاي لازم تحت عنوان شرايط ورود انجام شده است. توانايي صدا، داشتن استعدادهاي خاص و ... . در ميانة راه هم جوانب مختلفي در نظر گرفته شده که در صورت نداشتن صلاحيت، ما تلاش ميکنيم فرد را از ادامة راه بازداريم؛ ولي هيچ تضمين صددرصدي براي اين موضوع وجود ندارد؛ ولي ما در پي آن هستيم و بايد تلاش کنيم که شايد به راهکارهايي برسيم که کمترين آسيب به اين حوزه وارد شود و چگونگي دادن مدرک هم مسئلهاي است که بايد بررسي شود که آيا بايد پس از گذراندن واحدهاي درسي داده شود يا فرد آزموني خاص را پشت سر بگذارد؟ آيا اين آزمون و مدرک هر چند سال بايد بازنگري شود و ... مسائلي است که بعدها ميتوان به تصميمگيري راجع به آنها پرداخت.