- منتشر شده در جمعه, 17 شهریور 1391 20:21
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 3471
ارسلان ظاهری: ساعت 04:55 بعدازظهر یکشنبه است و سردبیر به یکباره بر طبق قاعده غافل گیری!، می خواهد تا برای تهیه گزارش از یک برنامه مهم رهسپار موسسه اوج شوم، او تاکید می کند که باید راس ساعت 5 در آنجا باشم! و حال آنکه تا شروع برنامه زمان زیادی باقی نمانده است.
- برگه ی تهیه خبر، ریکوردر و قلمم را بر می دارم و در عین ناباوری با سرعت تمام به سمت نزدیکترین خیابان اصلی حرکت می کنم، به ناچار سوار بر ترک یک موتور می شوم و از او می خواهم که هرچه سریعتر مرا به محل مورد نظر برساند، در بین راه چند باری با هم بر روی کرایه بحث می کنیم تا بالاخره یک نفرمان قانع می شویم!
-هر جوری هست خودم را به محل برگزاری مراسم «مجمع شاعران اهل بیت (ع) » میرسانم، خوشبختانه هنوز مراسم آغاز نشده و شعرای زیادی در سالن منتظر نشسته اند، عده ای هم هنوز مشغول گپ و گفت و احوالپرسیاند.
- با وجود خستگی شدید در گوشه ای از سالن نشستهام و مبهوت هنر و ذوق و سلیقه هنرمندانی شده ام که اینجا را برپا کرده اند، به یکباره نگاه ها به سمت درب رود معطوف می شود، انگار برنامه مهمانان ویژه ای هم دارد.
- حاج منصور ارضی که وارد می شود، شعرای جوان حسابی دور و برش را شلوغ می کنند.
- قاری جوان برنامه با صوت زیبای خود برنامه را با آیاتی از سوره « الاسراء» آغاز می کند... بسم الله الرحمن الرحیم... وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا...
- و مراسم «افتتاحیه مجمع شاعران اهل بیت(ع)» رسماً آغاز می گردد...
- چند سخنران و مهمان اول برنامه، در سخنان خود به ضرورت و اهمیت تشکیل چنین مجمعی می پردازند و می گویند که تلاش می کنند تا دغدغه بیست ساله مقام معظم رهبری در این زمینه را با هدایت شعرای پیشکسوت و کمک شعرای جوان پیگیری کنند.
- نوبت به شعرای جوانی می رسد که از شهرهای دور دست به پایتخت آمده اند تا هنرنمائی کنند و در محضر اساتید خود ارادت شان را به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نمایان کنند.
- مجری جوان برنامه اولین شاعر جوان را معرفی می کند، محسن ناصحی از نصف جهان! ، ناصحی که از اصفهان به تهران آمده است در همان ابتدا همه را در جستجوی گم شده اش با خود به خراسان می برد!
دل من گم شد ، اگر پیدا شد
بسپارید امانات رضا(ع)
واگر از تپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا (ع)
از رضا (ع) خواسته ام تا شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است اما
دلخوشم من به محالات رضا(ع)
- نوبت به شاعری می رسد از «شهر نخل های سرافراز، جهرم»، با همان لهجه ی زیبایش نامه ای را تقدیم می کند به محضر حضرت زهرا(س) ...
قدری که پیش می رود ناخودآگاه اشکم جاری می شود...
بي بي! سلام، شب شده و كرده ام هوات
گفتم يكي دو خط بنويسم كه از صفات،
.
.
.
دارد تمام مي شود اين نامه ... والسلام
امضاء ... خط فاصله ...
ايوب...
خاك پات...
- مرتضی اسفندقه هم ترجیح می دهد با شعر کوتاهش همه را به وجد بیاورد...
از خیمه حسین اگر دور مانده ام
پشت سر یزید نمازی نخوانده ام
چشمم نبود قابل دیدار او ولی
شبها چه اشکها که به یادش فشانده ام
به گزارش خبرنگار «رجانیوز» مراسم افتتاحیه "مجمع شاعران اهل بیت(ع)"، عصر روزیکشنبه 26 شهریور سال جاری با حضور اساتید، پیشکسوتان و یکصد شاعر ادبیات شعر آئینی در سراسر کشور به صورت رسمی آغاز به کار کرد.
این مجمع با هدف تلاش برای ایجاد همدلی و تعامل میان شاعران آئینی سراسر کشور، اقدام به راه‌اندازی و تأسیس «مجمع شاعران اهل بیت (ع)» نموده و قصد دارد تعاملی میان شاعران پیشکسوت و شاعر نسل جدید ایجاد نماید و در این وادی کارهای به زمین مانده را به سرانجام برساند.
همچنین استادان «غلامرضا سازگار» و «مرتضی امیری اسفندقه» از اعضای هیئت مؤسس این مجموعه به شمار می‌روند.
در این مراسم حجت‌الاسلام زمانی با بیان اینکه نبود یک تشکیلات منسجم در حوزه آیینی از دهه 70 بصورت جدی احساس می شد، افزود: هدف اصلی تشکیل این مجمع انسجام‌بخشی و ایجاد تشکیلات منظم در عرصه شعر اهل بیت(ع) است و این مجمع جایگاهی برای شعرای پیشکسوت و جوان و یک مجمع مستقل است که فقط از رهبری حرف‌شنوی دارد.
وی افزود سطح فعالیت ما در حال حاضر داخلی است، ولی در تلاشیم تا در آینده با شاعران دنیای اسلام نیز تعامل داشته باشیم.
زمانی در ادامه با اشاره به فرمایشات و مطالبات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران افزود: محور فعالیت‌های ما قرآن و عترت است و سعی داریم این فرمایشات و مطالبات را مدنظر قرار داده و محقق کنیم و برای رسیدن به این مساله باید شعرا دست به دست هم دهند.
شعرا باید در محکومیت توهین به پیامبر شعر گفته و وظیفه خود را در قبال اهل بیت(ع) انجام دهند.
اهمیت تشکیل و راه اندازی مجمع شاعران اهل بیت (ع) از نگاه پیشکسوتان و شعرای آئینی:
غلامحسن رفیعا، شاعر پیشکسوت و عضو کارگروه فرهنگی دفتر مقام معظم رهبری با اشاره به اهمیت ایجاد بانک اطلاعاتی دقیق از شاعران اهل بیت(ع) در شهرستان ها و شناسائی موقعیت جغرافیائی و مکانی اعضاء و همچنین شناسائی توانمندی هر کدام از شاعران بویژه شعرای جوان، مسائل زیر را عنوان نمود:
* برنامه ریزی و چاره اندیشی جهت نیازهای مادی و معنوی شاعران
* راه اندازی مرکز غیردولتی و غیرانتفاعی جهت تامین حقوقی و بیمه شاعران و توجه به مسائل مهمی همچون ازدواج، مسکن و هزینه های تحصیل شاعران
* شناسائی علت یا علل مهاجرت شاعران به پایتخت
* شناسائی راهکارها برای ایجاد فرصت شغلی شاعران
* ایجاد فضای علمی، آموزشی و فرهنگی جهت شاعران
* توجه و رسیدگی به عدم تعادل و توازن در توزیع خدمات در بین شاعران کشور
* زمینه سازی جهت تشکیل یک مدیریت واحد در امر توسعه کمی و کیفی بویژه در شعر آئینی و عاشورائی
* و روحیه کارجمعی در بین شاعران
* تدوین برنامه ای مشخص و چگونگی ارتباط با سازمان های مردم نهاد و همسو
* توزیع و تنظیم سیاست های راهبردی و نظام نامه یا مرام نامه مجمع و یا تشکیل هیات علمی
* تشکیل کمیسیون های تخصصی به مثابه شوراهای مشورتی
وی در بخش دیگر از سخنان خود افزود:
امروز رسانه ملی برنامه ای را در زمیه ادبیات در شبکه های مختلف پخش می کند که باید توسط مجموعه هائی ذی صلاح همچون «مجمع شاعران اهل بیت (ع) » رصد ضود بویژه در ایام محرم و لذا مجمع باید برنامه تعریف‌شده‌ای برای ارتباط با رسانه‌ها داشته باشد.
زخم گلوی حسین چشمه خون خداست
خون خدا را فقط ذات خدا خونبهاست
آنکه ز خون گلو داده به قرآن حیات
کشتة او را اگر کشته بخوانی خطاست
مصحف آیات نور پیکر صد چاک اوست
آینه حسن او آن سر از تن جداست
ما همه ذریّه ایم سلسله عشق را
طینت ما شعله ای از عطش کربلاست
شیعه ز باران اشک می کند ایجاد سیل
شیعه به دریای خون طالب خون خداست
شیعه حیات ابد از دم شمشیر یافت
شیعه به اوج عطش تشنة جام بلاست
شور که شد با شعور، شور حسینی شود
گریة با معرفت، معرفت کبریاست
بزم وصال حسین در دل دریای خون
سیر عروج حسین از سر نی تا خداست
زخم جوانان او خندة فتح است و بس
خون علی اصغرش خون همه انبیاست
هر نی نیزار عشق فاش ندا می دهد
هر که حسینی بود، رگ رگ او نینواست
گریه "میثم" خورد آب ز خون حسین
فانی معراج خون، ساقی بزم بقاست
محسن ناصحی شاعر جوان و توانمند اصفهانی اولین شاعری بود که به دعوت مجری برنامه برای خواندن اشعار زیبای خود به روی سن رفت:
دل من گم شد ، اگر پیدا شد
بسپارید امانات رضا(ع)
واگراز تپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا (ع)
از رضا (ع) خواسته ام تا شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است اما
دلخوشم من به محالات رضا(ع).
***
از دو گلدسته تا دو گلدسته سيصد و سيزده قدم با تو
من پر از رفت و آمدم هر روز در مسيري كه مي رسد تا تو
از مسيري كه سمت صحرا خشك تا مسيري كه سمت دريا خيس
چقدر خيره مانده سمت تو آب چقدر خيره اي به سقا تو
قسمت اين بود كه مسافر نه! قسمت اين بود تا كبوتر نه!
شايد اصلا قرارمان اين بود كه به هر شكل ممكن ... اما تو
قسمتم را خودت ورق زده اي تُك نوشت مرا نوشته اي و
قسمت اين شد كه بي سرت باشم مثل روزي كه روي ني ها تو
اي زيارتگه خدا حرمت از عبادت هدف زيارت توست
لا اله به جز خدا - از من . از خدا - لا اله الا تو -
از دو بيتي گذشته كار دلم غزل آلوده ام نگاه تو را
هر كجا بنگرُم تو را بينُم گر به صحرا و گر به دريا تو
كودكم داشت قبل از اين يك شب خواب مي ديد التماسش را
زير لب كودكانه مي گفتت روي چشمام بزار پاهاتو
بوي سيب تو در هوا پيچيد خواب در كودكم شكوفا شد
رفت و برگشت از دبستانت آمد و خواند آب بابا تو
رعد و برقي نبود اما باز مشق شبهاي كودكان آب است
همه شب وقت گفتن املا پشت تصميم خيس كبري تو
مرد با اسب نه عوض شده درس. اسب بي مرد آمد از صحرا
چقدر جلوه كرده اي بي سر وسط سوژه هاي انشا تو.
***
مرتضی امیری اسفندقه:
در زمان حیات شاعران باید به سراغ آنان رفت و به آنها توجه کرد، شعرایی بودند که در زمان حیاتشان فقط اشعار عاشقانه آنها منتشر می‌شد اما بعد از مرگ شان، اشعار عاشورایی آنها هم نشر داده شد.
از خیمه حسین اگر دور مانده ام
پشت سر یزید نمازی نخوانده ام
چشمم نبود قابل دیدار او ولی
شب ها چه اشک ها که به یادش فشانده ام
مجتبی حاذق شاعری جوان از دیار باران، شهر گیلان غزلی را به امام حسن مجتبی(ع) تقدیم کرد:
دولت فقر را به هم زده و در بساطم غذا گذاشته است
به خدا روی سفره با دستش کاسه کاسه خدا گذاشته است
دست با برکتی است دستی که کیمیا کرده است
وقتی در کاسه های گدائی مسی ام سکه های طلا گذاشته است
او نشسته است کل روزش را سر یک سفره با جزامی ها
همه دنیا به دست او، اما روی دنیاش پا گذاشته است
با نگاهش به مرده جان داده، به یتیمان شهر نان داده
سرنوشت مرا عوض کرده، تا که بر لب دعا گذاشته است
خنده هایش چه رحم آمیز و اخم هایش چه درس آموزند
با بهشت و جهنمش ما را بین خوف و رجا گذاشته است
سهم او از من آتش عشق و سهم من هر چه او کرم بکند
سهم او را جدا گذاشته ام، سهم من را جدا گذاشته است
***
مجبد لشکری شاعر جوان از استان سیستان و بلوچستان، شعری زیبا را به ساحت مقدس فاطمه زهرا(س) تقدیم نمود:
حاج حیدر توکل شاعر پیشکسوت تهرانی:
به دادم برسید...
صوت شعرخوانی استاد حاج حیدر توکل
***
ایوب پرندآور شاعر خوش ذوق جهرمی نیز نامه اي زیبا و جانسوز را خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها برای مخاطبین قرائت کرد:
اين را به هوای كربلا پُست كنم
يا اينكه به مشهدالرّضا پُست كنم؟
یک نامه نوشته ام برایت بي بي!
این را به نشاني كجا پست كنم؟
بسم الله الرّحمن الرّحيم
بي بي! سلام، شب شده و كرده ام هوات
گفتم يكي دو خط بنويسم كه از صفات،
كم كم زلال تر شوم و مثل آينه
روحم جلا بگيرد و از بركت دعات
مثل پرنده ها بپرم سمت آسمان
مثل فرشته ها بزنم بال در هوات ...
بانوی خوب من! چه خبر؟ از خودت بگو
از زخم هاي كهنه تر از چادر سيات،
كه خاكي است و بوسه شلاق مي خورد
از آتشي كه شعله زد از گوشه ردات...
مولا كجاست؟ زخم دلش را چه مي كند،
آن شير زخم خورده صحراي عاديات؟
از من سلام و عرض ارادات و بندگي
حتما ببر به خدمت چشمان مرتضات...
ما را ملال نيست به جز دوري شما
خوبند بچه هام ... به قربان بچه هات...
جانم فداي زخم تو اي كاش پشت در،
زير فشار خرد كننده خودم به جات-
بودم كه تازيانه و سيلي به من خورد،
تا از كبود فاجعه مي دادمت نجات
يا اينكه زهر شعله آتش به من رسد
خاكسترم بسازد و ريزد به خاك پات...
اما چه حيف، روي تو نيلي شد و من آه ...
ماندم به حسرتي كه دهم جان و دل برات ...
من نذر كرده ام كه شود پهلوي تو خوب
من نذر كرده ام كه خدايم دهد شفات
اين نامه محتوي كمي خاكي تربت است
مال زمين زخمي غم، مال كربلات
گفتم برايتان بفرستم كه تا مگر
مرهم شود براي همان زخم شانه هات ...
قربان اين غمت كه گره خورده بر دلم
قربان اين جنون كه مرا مي دهد حيات
يك لحظه صبر كن و ... ببين راستي... عزيز
بين من و شما نكند خط ارتباط،
يك لحظه قطع گردد و سرگشته تر شوم،
لطفا بگير دست مرا، اِهدِنَا الصِرّاط...
مي ترسم اينكه گم بكنم شهر ندبه را
مي ترسم اينكه گم بكنم كوچه سَمات
مي ترسم اينكه باز در انجام واجبات
يا اينكه در تداوم ترك محرّمات
از من قصور سر زند واي واي واي
شرمنده تو گردم و آن چشم پر حيات...
بي بي! مباد آن كه فراموشتان شود
جان حسين جان حسن حاجت گدات...
خيلي ببخش طول كشيد و اذان صبح-
آمد و اين موذن و حيِّ عَلَي الصّلات ...
من هم كه با اين همه واگويه خواني ام
خيلي شدم مزاحم ساعات اِلتجات
پس بيشتر عزيز! مزاحم نمي شوم
قربان چشم هاي هميشه خدا نمات ...
بلوار نخل، كوچه هفتم، پلاك شعر
باشد نشان خانه من توي كائنات
چشم انتظارمت كه جوابي به من دهي
با دست خط سبز، كه جان را كنم فدات
دارد تمام مي شود اين نامه ... والسلام
امضاء ... خط فاصله ...
ايوب...
خاك پات...
***
حاج علی انسانی، شاعر پیشکسوت نیز با اشاره به اهمیت نقد شعر شاعران گفت: همه شعرا و از جمله شعرای آیینی نیاز جدی به نقد دارند و این نقد را از خود من شروع کنید.
دانلود شعرخوانی استاد حاج علی انسانی
شاعران دیگری که در جمع شعرای آیینی نیستند هم درباره اهل بیت(ع) شعر دارند و باید سعی کنیم آنها را نیز به این سمت جذب کنیم.
منبع: رجا نیوز
