- منتشر شده در چهارشنبه, 28 اسفند 1387 23:14
- بازدید: 5093
« چمشه امید »
اى كه مهر تو بود چشمه امید رضا
حرمت قبله جان، مهبط خورشید رضا
شور عشقت به دل اهل ولا موج زند
زانكه عشق تو بود پرتو توحید رضا
شمس گردون به امید كرمت ، صبح ازل
سرزد از راه ادب كوى تو بوسید رضا
ماه در اوج كمال از قدم زائر تو
بوسه بگرفت و بر آن فخر بورزید رضا
نام زیباى تو ذكر لب ارباب وفاست
چون وفایت به وفا روح ببخشید رضا
مهربانى زتو آموخته رسم و رهِ خود
چون به هر جا كرم و لطف تورا دید رضا
هیچ دستى نشود رد ز در خانهتو
كى شود چشم امیدى ز تو نومید رضا
عارف آن است كه دل درگرو مهر توداد
نه هر آنكس كه فقط گِرد تو گردید دضا
نشدى غافل از آهوى بیابان ، چه رسد
آنكه بر پنجره لطف تو كوبید رضا
پس چرا دشمن بى دین تو با زهر جفا
كرد مسموم ترا بى شك و تردید رضا
آنچنان سوخت تنت از شرر زهر كزآن
شد دو صد بار تب و تاب تو تشدید رضا
آمد از شهر مدینه به خراسان پسرت
تا كه آه از دل پر سوز تو بشنید رضا
سر پاك تو به دامن بگرفت و زغمت
اشك سرخش به رخ زرد تو پاشید رضا
لقبش بود جواد آنكه تو را بود «امین »
پیكرش را غم هجران تو كاهید رضا
اثر: حاج رضا فلاح « امین »