- منتشر شده در شنبه, 14 بهمن 1391 19:40
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 7083
نکته دیگری که در اشعار ایشان وجود دارد، گرایش وی به سبک اصفهانی است؟ راجع به این ویژگی هم برایمان بفرمایید.اگر نکته دیگری در ذهن تان راجع به فرید هست بفرمایید.
به گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ قادر طهماسبی یکی از چهرههای اثرگذار در حوزه شعر انقلاب اسلامی است. او که بیشتر به مثنوی و غزلسرایی معروف است، در سالهای اخیر شعرهای سپیدی در حوزه انقلاب اسلامی سروده که در کتاب «پری بهانهها» گرد آمده است.
قادر طهماسبی یا همان فرید اصفهانی عمرش را در مهاجرت به شهرهای گوناگون ایران گذرانده است؛ ایران شهر، سیستان و بلوچستان، اصفهان، کرج و ... و امروز در تهران ساکن است.
فرید مرد با عقیده و مستحکمی است که به گفته مصطفی محدثی خراسانی نمیشود با تطمیع و تهدید، مواضع او را برگرداند. جنگ باشد، برای دفاع از کیان انقلاب اسلامی شعر میگوید؛ فتنه در کشور ایجاد شود، برای مقابله با فتنه جزء شاعران سردمدار بصیرت جلوه میکند، و از این رو میتوان گفت: فرید شاعری از جنس زمان است.
فرید انقلاب شخصیت منحصر به فردی است که به سراغ مصطفی محدثی خراسانی رفتیم تا روایت این شاعر انقلاب را از او بشنویم. صحبتهای ما با محدثی راجع به شعر و اندیشه فرید بخوانید.
(توضیج: به بهانه ایام الله دهه فجر قصد داریم تا راجع به شعرای انقلاب اسلامی با دوستان شان در مورد شعرشان مصاحبه کنیم.)
سایت مداحان قم:
جناب محدثی! اولینباری که آقای فرید را ملاقات کردید، کجا بود؟
اولینبار از طریق تلویزیون ایشان را دیدم. و بعد دوران جنگ بود که غزل معروف «بخوان حماسه که از دل قرار برگردد/ سفیر سوختهام را شعار برگردد» را میخواندند. در شب شعری که در مشهد برگزار شد ایشان را دیدم. ولی اولین باری که مفصلتر ایشان را دیدم آقای سید عبدالله حسینی که یک بار به تهران آمده بود آقای فرید را هم با خودش به تهران آورده بود. در جلسه شعر حوزه هنری مشهد که برگزار میشد، ایشان مهمان جلسه بودند و جلسه به ایشان اختصاص پیدا کرده بود.
اگر از آن جلسه خاطرهای در ذهن دارید -راجع به خودتان و آقای فرید- بفرمایید.
آقای فرید را از دور با شعرهای پرشوری دیده بودیم. فکر میکردیم با یک آدم حماسی و خیلی پرشوری مواجه خواهیم شد. اما برخلاف آن ایشان بسیار آرام بود و آرام صحبت میکرد و خیلی هم در سخن گفتن مثل شعرش روان نیست. یک مقداری دشوار است که انسان با صحبتهای آقای فرید ارتباط برقرار کند. یعنی باید مخاطب تأمل بیشتری روی صحبتهایش کند.
* پیشگام شعر بصیرت
اگر بخواهیم نسل شاعران بعد از انقلاب را به چند دسته تقسیم کنیم، نسل اول افرادی مثل آقای معلم و مهرداد اوستا و ... هستند نسل بعد هم قیصر و شما و یوسفعلی میرشکاک و فرید و دیگر عزیزان هستند. این نسل اولیها چه تأثیری روی دوستان نسل دوم که شما باشید داشتند؟
قبلاً هم جایی عرض کردم که آقای میرشکاک با قلم و نقدها و تحلیلها و روشنگریهای خودشان در ترسیم خط و خطوط شعر انقلاب پیشگام بودند و برای شاعرانی که میخواهند در جبهه انقلاب باشند، راه و مسیر را ترسیم کردند و بایدها و نبایدها را ایشان با قلم خودش نشان داد. به نظر من همین کار را آقای فرید با شعر خودشان انجام دادند. من با توجه به این غزل «بخوان حماسه که از دل قرار برگردد» بر اساس همین غزل، پیشگام شعر بصیرت میدانم. یعنی به شدت آن مسائلی را که ده بیست سال بعد گرفتار آن شدیم، تمام آن هشدارها و بشارتها و اندازهها را در همین شعر آقای فرید میبینیم.
سایت مداحان قم:
پس در کارهای آقای فرید یک دوراندیشی که خاص این شاعر انقلاب است به چشم میخورد؟
کاملاً، همین غزل «بخوان حماسه که از دل قرار برگردد»...
شما هم یک غزل با همین وزن دارید؛ بیا به آیینه، قرآن، به آب برگردیم...
بله، «بیا به آیینه، قرآن به آب برگردیم/ بیا به اسب، حماسه، رکاب برگردیم» ایشان در همین غزلش میگوید:
به رهگذار وقاحت نشستهای تا چند
که ننگ رفته بر این لالهزار برگردد
در این بهشت عدالت چه خیره میکوشی
که بر مراد ستمکار کار برگردد
ز خون ما و شما آسیاب گردانند
قسم به خون که اگر روزگار برگردد
بر این شهیدسرا کفر برنخواهد گشت
خلوص ما مگر از کردگار بر گردد
ببینید اینها مسائلی است که ما ده پانزده سال بعد گرفتار آن شدیم. یاران انقلاب با همین پیشبینیهای آقای فرید این اتفاقات برایشان افتاده است؛
«جفای رفته بر این ملک بر نمیگردد
مگر ز قبله وحدت مدار برگردد»
غزل هایشان از این بیتهای سرشار از بصیرت پر است.
* غزلهایش به قصیده تنه میزند
سایت مداحان قم:
در شعرهای آقای فرید رگههایی از طنز و گاهی اوقات هم طنزهای جدی به چشم میخورد. این طنزهای فاخر در کجا ریشه دارد؟
آقای فرید جزء شاعران معاصری است که معمولاً غزل زیر ده بیت ندارد و غزلهایش به قصیده تنه میزند؛ و قافیههایش رمق دارند. ایشان سعی میکند از آنها استفاده کند ولی در عین حال با تمام این بلندی و مطولی که شعر ایشان دارد، ما با نوعی ایجاز مواجهایم؛ یعنی هیچجا ایشان دچار درازگویی نمیشود و سعی میکند در نهایت اجمال و اختصار حرف خودش را بزند. همین فکر میکنم موجب میشود که از اشارههای طنزآمیز در راستای همین تأثیرگذاری موجز بر مخاطب استفاده کند.
غزلهای دیگر آقای فرید که در دنیای عاطفه و تصویر سروده است و از لحاظ مضمون که با مسایل اجتماعی ربطی ندارد، نگاه میکنم این گرایشهای او به سبک هندی پررنگتر است. وقتی هم که وارد حوزههای اجتماعی و انقلابی میشود، تصور من این است که متعادلتر هم میشود. گرایش ذاتی آقای فرید به سبک هندی است.
* فرید با این غزل حضرت زینب(س) را از غربت بیرون میآورد
از کارهای مشهور آقای فرید که در ذهنها تهنشین شده است آن غزل معروف «سرّنی در نیوا میماند اگر زینب نبود/ کربلا در در کربلا میماند اگر زینب نبود» است. وی با یک حماسهای از حضرت زینب(س) یاد میکند.
من معتقدم که سه شاعر را میتوانیم از همان نسل اول -که شما گفتید جزء پیشگامان تغییر رویکرد شعر آیینی- از آنها نام ببریم. یعنی اینها بودند که نگاه تاریخیای که شعر فارسی به شعر آیینی داشت را دچار تحول کردند و زاویه دیگر و افق دیگری را گشودند که از این منظر هم میشود به مضامین آیینی نگاه کرد. چه بسا که منظر کامل این است. بخشهای مغفول مانده ابعاد مضامین آیینی در شعر فارسی در طول تاریخ با آثار این شاعران تغییر پیدا کرد. مثلاً آقای معلم با آن مثنوی «روزی که در جام شفق مل کرد خورشید/ بر خشک چوب نیزهها گل کرد خورشید» و تا به این ابیات میرسد. که «از پا حسین افتاد و ما بر جای بودیم/ زینب اسیری رفت و ما بر پای بودیم» نوعی مؤاخذه از خویش را در جریان شعر آیینی میگشاید؛ چه بسا که ما هم اگر آن روز بودیم در صف امام حسین(ع) قرار نمیگرفتیم و این را با موضعگیریهایی که امروز میتوانیم داشته باشیم پیوند میزند.
دیگری به نظرم آقای گرمارودی است با آن شعر بلند «خط خون» که این رویکرد را تغییر میدهد؛ «شمشیری که بر گلوی تو آمد هر چیز و همه چیز را در کائنات به دو پاره کرد/ هر چه در سوی تو حسینی شد/ و در آن سو یزیدی» یعنی خون امام حسین(ع) را معیار حق و باطل میگیرد.
و شخص دیگر به نظر من آقای فرید است که با غزل «سرّ نی» آن جایگاه واقعی که حضرت زینب(س) در حماسه حسینی داشت را به ما نشان میدهد و اصلاً پیروزی امام حسین(ع) و رسیدن پیام امام را منوط میکند به رسالتی که حضرت زینب(س) به عهده گرفتند. به نظر من آقای فرید با این غزل حضرت زینب(س) را از آن غربت بیرون میآورد. از آن چنبرهای که شعرهای مرثیهای که پیرامون ایشان سروده شده است (که البته آنها هم به جای خودش ارزشمند است) ولی مانع می شد که حضرت زینب(س) را ببینیم. این افق را آقای فرید به روی شعر آیینی باز میکند.
* شاعرانی با رسالت در جبهه انقلاب اسلامی بودن و در امتداد دفاع مقدس بودن
سایت مداحان قم:
یکی مثنوی ماندگار دیگری که آقای فرید دارند مثنوی بلند «سبکباران خرامیدند و رفتند» است. وقتی که این شعر سروده شد و شما به عنوان یک شاعر این شعر را شنیدید چه احساسی در شما غلیان پیدا کرد؟
این آگاهی و هوشمندی و در صحنه بودن افرادی مثل آقای فرید را میرساند. همین روندی که آقای فرید داشته است آقای حسن حسینی هم داشت. در زمان جنگ این شاعران حماسه میسرودند؛ آقای حسینی میگفت:
«میروم مادر که اینک کربلا میخواندم
از دیار دوست یار آشنا میخواندم»
که این را آقای آهنگران هم خوانده است، یا رباعیهای رجزگونه ایشان. آقای فرید هم با غزلی که عرض کردم، بعد از جنگ این شاعران، رسالت در جبهه انقلاب اسلامی بودن و در امتداد دفاع مقدس بودن را این دانستند که با با زنده نگه داشتن یاد شهدا میتوانیم آن مسیر را ادامه بدهیم و این بود که آقای حسینی گفت:
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
از آنان که خونین سفر کردهاند
از آنها که خورشید فریادشان
دمید از گلوی سحر زادشان
غبار تغافل ز جانها زدود
هشیواری عشقبازان فزود
عزای کهن سال را عید کرد
شب تیره را غرق خورشید کرد
حکایت کنیم از تباری شگفت
که کوبید در هم حصاری شگفت
از آنها که پیمانه لا زدند
دل عاشقی را به دریا زدند»
و به موازات این هم آقای فرید، مثنوی شهادت را گفت که:
«سبکباران خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران، لحظهای تمکین نکردند
ترّحم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند
فغانها کردم امّا برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان! این چه سودا بود با من
رفیقان! رسم همدردی کجا رفت؟
جوانمردان! جوانمردی کجا رفت؟»
این در واقع، سیر طبیعی و متناسب با نیازهای جریان فرهنگ شهادت و ایثار بوده است که این عزیزان توانستهاند با هوشمندی این مسیر را ادامه دهند. در گامهای بعد که بحث دنیاخواهی گریبانگیر بعضیها شد و احساس شد که ما داریم مقداری از ارزشها دور میشویم و یا غبار بر این آیینهها مینشیند، باز این دو بزرگوار همینطور در عرصه بودند. آقای حسینی «مثنوی گل و مردابها» را گفت و آقای فرید هم در شعرهایی که در مجموعه «ترینهها» آمده، این هشدارها را به جهت دور شدن از ارزشها داشتند و دارند.سایت مداحان قم:
اگر نکته دیگری در ذهن تان راجع به فرید هست بفرمایید.
یک نکتهای که دوست دارم راجع به آن صحبت کنم «استحکام شخصیت آقای فرید» است و ایستادن در مواضع که یک پشتوانه معرفتی پشتش است که به راحتی نمیشود ایشان را با تهدید و تطمیع از این راه به راه دیگری کشاند. البته با برخیها میشود این گونه بازی کرد اما با فرید نمیشود این بازیها را کرد. ایشان یک آدم محکم و اهل سیر و سلوک و تهذیب نفس و مراقبه و کار بر روی نفس خودش است و اینها کمک کرده است که یک جلوههای متفاوتی در بین دوست داران شعر انقلاب داشته باشد.