- منتشر شده در یکشنبه, 26 مهر 1388 18:39
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 4259
قم و شهر گلِ موسى ابن جعفر
بنازد بر خود از اين شوكت و فر
ديارش سر به سر دار الامان است
به يمن دختر موسى ابن جعفر
بُود قم آشيان آل احمد
مَلَك بگشوده سويش گر كه شَهپر
بُود دارالعلوم مُلك هستى
كه شد عالم صدف اين شهر گوهر
به هر صبحى ز تعظيم و ارادت
سلامش مىدهد خورشيد خاور
ز هر كويش شميم عطر جنّت
وزد از عطر او تا صبح محشر
ز باغ بابلانش نور خيزد
كه تا هفت آسمان گردد منوّر
فروغ چلچراغ تربتش را
بدان از جلوه خورشيد برتر
بُود معصومه و عصمت وقارش
كه شهر قم از او بگرفته زيور
نشان از تربت زهراست كويش
كه دارد عطر زهراى مطهر
به يُمن مولد فرخنده او
كشد مرغ دل از بند قفس پر
هر آنكو شد « امينِ » بارگاهش
ضريحش را كشد چون روح دربر
شاعر : حاج رضا فلاح « امین » -------- توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد