- منتشر شده در چهارشنبه, 14 مرداد 1388 15:37
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 4262
شفق نشسته به خون بی قرار لبخندت
سپیده دم بود آیینه دار لبخندت
سحر زپاکی دامان تست یک شبنم
بهشت قطره ای از آبشار لبخندت
زخنده تو زمین و زمان بوجد آیند
خدا چه تعبیه کرده به کار لبخندت
جهان ما که در آتش چو لاله می سوزد
شکوفه زار شود از بهار لبخندت
سرم همیشه برد شوق پای بوسی تو
دلم به گریه کشد انتظار لبخندت
گناهکارم و بر خنده ات امید من است
که هست عفو خدا در کنار لبخندت
کفن دیده بر آرم سر از لحد بیرون
گرم نصیب شود افتخار لبخندت
پس از خزان شدن بوستان عاشورا
کسی نچیده گل از لاله زار لبخندت
هزار جان مؤید فدای خال لبت
که چون غلام بود پاسدار لبخندت
شاعر : حاج سید رضا موید
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد
درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر