عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 204 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
1561
5935
1561
99948
32072187
Your IP: 18.217.207.112

شهر زیبای مدینه شده آبستن صد فتنه و بیداد که تا حشر به گردون رود از حنجرة اهل ولا ناله و فریاد که در ازمنة دهر ندارد کسی این حق کشی و ظلم و ستم یاد شرافت ز میان رفته قرار از دل و جان رفته گل آرزوی ملت اسلام به تاراج خزان رفته محمد که بود جان گرامی جهان ها ز جهان رفته مدینه شده خاموش فضا گشته سیه پوش عجیب است که بعد از دو مه و نیم غدیر نبوی گشته فراموش در فتنه شده باز و سقیفه شده آغاز، عدالت ز جفا خانه نشین گشته، بیدادگری سر به در آورده، مولای دو عالم شده بی یاور و در خانة در بسته گرفته ز الم زانوی غم در بر و بر غربت اسلام کشد از دل پر غصة خود آه که آتش زده با شعلة فریاد درون ارض و سما را

 ***


 آب غسل و کفن ختم رسل خشک نگردیده که قرآن شده پامال و فراموش شده حرمت پیغمبر و دین و علی و آل گروهی که شده بندة دجال ستادند در بیت خداوند تبارک و تعالی به درون کینة مولا نه حیایی و نه شرمی ز رسول و علی و حضرت زهرا، عوض دستة گل شاخة هیزم به سر شانه نهادند، در خانه ستادند ز بیداد زبان را به جسارت بگشادند که هان یا علی از چیست که در خانه نشستی، در از قهر به روی همه بستی، اگر این لحظه در خانة خود را نگشایی نیایی به سوی مسجد و بیعت ننمایی، همه آتش بفروزیم و در خانه بسوزیم، بسوزیم حسین و حسن و فاطمه ات را که از این شورش و تهدید تن زینب و کلثوم و حسین و حسن و فاطمه لرزید، کشیدند ز دل ناله که ای ختم رسل سر به درآور ز دل خاک و ببین غربت ما را

***

در آن حادثة شوم به اذن علی آن رهبر مظلوم که مظلومی او تا ابدالدهر بود بر همه معلوم، مه برج حیا فاطمه آمد پس در گفت که ای قوم ستمکار به جرأت شده با ذات خدای احد قادر دادار، پس از رحلت پیغمبرش آمادة پیکار، چه خواهید ز آل نبی و شیر خدا حیدر کرار، ندیدید که ما در غم پیغمبر اکرم همه هستیم عزادار، دریغا که همان عهدشکن های دو روی همه غدار عوض شرم و حیا پاسخشان شد شرر نار، ز بیت¬الحرم وحی بر آمد شرر و دود سوی گنبد دوار، خدا داند و زهرا که چه رخ داد میان در و دیوار، چه با فاطمه از آن لگد و ضربت در شد به هواداری او محسن ششماهه سپر شد به خدا زودتر از مادر مظلومة خود گشت فدا شیر خدا را

***
 نفس فاطمه از درد درون قفس سینة افروخته پیچید که می خواست شود زیر و رو از نالة او شهر مدینه که به هم ریخت نظام فلک از نالة یک یا ابتایش چه بگویم که سخن در جگرم لختة خون گشته و انگار که بازوم شکسته است و یا درد کنم در دل و در سینه و در پهلویم احساس و یا مانده به رویم اثر سیلی و انگار که پشت در آن خانه ز شلاق ستم گشته تنم یکسره مجروح نه آخر مگر از آب و گل فاطمه کردند مرا خلق، نباشم به خدا شیعه اگر حس نکنم آن همه دردی که فرو ریخت به جان تن زهرا به تن پاک و شریفی که محمد زده گل بوسه چو آیات خدا بر همه اعضاش به قرآن بود این درد درون تن ما تا پسرش مهدی موعود بیاید شرر آتش جان و دل کل محبان علی را بنشاند ز عدو دادِ دل مادر مظلومة خود را بستاند، بگشایید به تعجیل ظهورش همه شب دست دعا را

***
 به خدایی خداوند در این صحنة ایجاد علی دوست¬تر از فاطمه نبود به پیمبر قسم از فاطمه بایست بگیریم همه درس ولایت، به علی دوستی فاطمه سوگند بخوانید به تاریخ و ببینید که با پهلوی بشکسته و بازوی ورم کرده و با سقط جنینش ز فشار در و دیوار و کبودی رخ چون گل یاسش به دفاع علی از جا حرکت کرد سپس یک تنه استاد و ندا داد که من در دل دشمن تک و تنها به علی یاور و یارم، نگذارم نگذارم که شود یک سر مو از سر او کم، منم و مهر و ولایش سر و جانم به فدایش، ز ازل گفتم و گویم که علی هست من و من همه اویم به خدا یا که علی را به سوی خانه برم یا که چو شش¬ماهة خود کشته در این راه شوم این من و این بازو این صورت و این سینه و این محسن مظلوم، بگیرم جلو فتنه و بیداد شما را

***
بعد از این فاجعه شد دست ستم باز و دگر کشتن اولاد علی تا ابد الدهر شد آغاز شروعش ز در خانة زهراست سپس کشتن مولا پس از آن قتل حسن پس از آن فاجعة کرب و بلا ریختن خون حسین ابن علی بود و جوانان بنی هاشم و هفتاد دو سرباز رشیدش پس از آن کودک شش ماهة معصوم شهیدش چه شهیدان عزیزی که از این سلسله تقدیم خدا گشت یکی مالک اشتر یکی عمار یکی میثم تمار یکی حجر و رشید است و سعید ابن جبیر است هزاران و هزاران و هزاران تن از اینان که بریدند سر از پیکرشان فرقة اشرار به این جرم که بودند طرفدار علی حیدر کرار و هنوز از دم شمشیر سقیفه به ستم خون محبان علی ریزد و ریزد مگر آن روز که مهدی بستاند ز عدو داد تمام شهدا را

 

شاعر : حاج غلامرضا سازگار

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
Tags: شهر زیبای مدینه شده آبستن صد فتنه و بیداد که تا حشر به گردون رود از حنجرة اهل ولا ناله و فریاد که در ازمنة دهر ندارد کسی این حق کشی و ظلم و ستم یاد شرافت ز میان رفته قرار از دل و جان رفته گل آرزوی ملت اسلام به تاراج خزان رفته محمد که بود جان گرامی جهان ها ز جهان رفته مدینه شده خاموش فضا گشته سیه پوش عجیب است که بعد از دو مه و نیم غدیر نبوی گشته فراموش در فتنه شده باز و سقیفه شده آغاز، عدالت ز جفا خانه نشین گشته، بیدادگری سر به در آورده، مولای دو عالم شده بی یاور و در خانة در بسته گرفته ز الم زانوی غم در بر و بر غربت اسلام کشد از دل پر غصة خود آه که آتش زده با شعلة فریاد درون ارض و سما را *** آب غسل و کفن ختم رسل خشک نگردیده که قرآن شده پامال و فراموش شده حرمت پیغمبر و دین و علی و آل گروهی که شده بندة دجال ستادند در بیت خداوند تبارک و تعالی به درون کینة مولا نه حیایی و نه شرمی ز رسول و علی و حضرت زهرا، عوض دستة گل شاخة هیزم به سر شانه نهادند، در خانه ستادند ز بیداد زبان را به جسارت بگشادند که هان یا علی از چیست که در خانه نشستی، در از قهر به روی همه بستی، اگر این لحظه در خانة خود را نگشایی نیایی به سوی مسجد و بیعت ننمایی، همه آتش بفروزیم و در خانه بسوزیم، بسوزیم حسین و حسن و فاطمه ات را که از این شورش و تهدید تن زینب و کلثوم و حسین و حسن و فاطمه لرزید، کشیدند ز دل ناله که ای ختم رسل سر به درآور ز دل خاک و ببین غربت ما را*** در آن حادثة شوم به اذن علی آن رهبر مظلوم که مظلومی او تا ابدالدهر بود بر همه معلوم، مه برج حیا فاطمه آمد پس در گفت که ای قوم ستمکار به جرأت شده با ذات خدای احد قادر دادار، پس از رحلت پیغمبرش آمادة پیکار، چه خواهید ز آل نبی و شیر خدا حیدر کرار، ندیدید که ما در غم پیغمبر اکرم همه هستیم عزادار، دریغا که همان عهدشکن های دو روی همه غدار عوض شرم و حیا پاسخشان شد شرر نار، ز بیت¬الحرم وحی بر آمد شرر و دود سوی گنبد دوار، خدا داند و زهرا که چه رخ داد میان در و دیوار، چه با فاطمه از آن لگد و ضربت در شد به هواداری او محسن ششماهه سپر شد به خدا زودتر از مادر مظلومة خود گشت فدا شیر خدا را *** نفس فاطمه از درد درون قفس سینة افروخته پیچید که می خواست شود زیر و رو از نالة او شهر مدینه که به هم ریخت نظام فلک از نالة یک یا ابتایش چه بگویم که سخن در جگرم لختة خون گشته و انگار که بازوم شکسته است و یا درد کنم در دل و در سینه و در پهلویم احساس و یا مانده به رویم اثر سیلی و انگار که پشت در آن خانه ز شلاق ستم گشته تنم یکسره مجروح نه آخر مگر از آب و گل فاطمه کردند مرا خلق، نباشم به خدا شیعه اگر حس نکنم آن همه دردی که فرو ریخت به جان تن زهرا به تن پاک و شریفی که محمد زده گل بوسه چو آیات خدا بر همه اعضاش به قرآن بود این درد درون تن ما تا پسرش مهدی موعود بیاید شرر آتش جان و دل کل محبان علی را بنشاند ز عدو دادِ دل مادر مظلومة خود را بستاند، بگشایید به تعجیل ظهورش همه شب دست دعا را *** به خدایی خداوند در این صحنة ایجاد علی دوست¬تر از فاطمه نبود به پیمبر قسم از فاطمه بایست بگیریم همه درس ولایت، به علی دوستی فاطمه سوگند بخوانید به تاریخ و ببینید که با پهلوی بشکسته و بازوی ورم کرده و با سقط جنینش ز فشار در و دیوار و کبودی رخ چون گل یاسش به دفاع علی از جا حرکت کرد سپس یک تنه استاد و ندا داد که من در دل دشمن تک و تنها به علی یاور و یارم، نگذارم نگذارم که شود یک سر مو از سر او کم، منم و مهر و ولایش سر و جانم به فدایش، ز ازل گفتم و گویم که علی هست من و من همه اویم به خدا یا که علی را به سوی خانه برم یا که چو شش¬ماهة خود کشته در این راه شوم این من و این بازو این صورت و این سینه و این محسن مظلوم، بگیرم جلو فتنه و بیداد شما را ***بعد از این فاجعه شد دست ستم باز و دگر کشتن اولاد علی تا ابد الدهر شد آغاز شروعش ز در خانة زهراست سپس کشتن مولا پس از آن قتل حسن پس از آن فاجعة کرب و بلا ریختن خون حسین ابن علی بود و جوانان بنی هاشم و هفتاد دو سرباز رشیدش پس از آن کودک شش ماهة معصوم شهیدش چه شهیدان عزیزی که از این سلسله تقدیم خدا گشت یکی مالک اشتر یکی عمار یکی میثم تمار یکی حجر و رشید است و سعید ابن جبیر است هزاران و هزاران و هزاران تن از اینان که بریدند سر از پیکرشان فرقة اشرار به این جرم که بودند طرفدار علی حیدر کرار و هنوز از دم شمشیر سقیفه به ستم خون محبان علی ریزد و ریزد مگر آن روز که مهدی بستاند ز عدو داد تمام شهدا را شاعر : حاج غلامرضا سازگار--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکرحضرت زهرا ، حضرت فاطمه ، حضرت فاطمه زهرا ، صدیقه طاهره ، سلام الله علیها ، سلام الله علیه ، حضرت فاطمه زهرا ، فاطمه الزهرا ، دختر رسول الله ، شعر حضرت زهرا ، اشعار حضرت زهرا ، شعر به مناسبت شهادت حضرت زهرا ، شعر به مناسبت ولادت حضرت زهرا ، شعر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه ، اشعار به مناسبت میلاد حضرت فاطمه ، شعر برای حضرت زهرا ، شعر برای حضرت فاطمه ، شعر برای حضرت صدیقه طاهره، یا زهرا ، یا فاطمه ، بی بی دو عالم حضرت زهرا

نظرات  

 
0 #1 حسین 1389-09-14 18:45
از زحمات شما در جمع آوری اشعار ممنون اما اشعار را بر اساس وزن و قافیه تایپ نمایید.
نقل قول
 
 
0 #2 مدیر سایت 1389-09-14 19:50
باعرض سلام
دوست عزیز اگر شما مداح یا شاعر باشید و یا شعر شناس باشید ، باید بدانید که شعر بالا در قالب بحر طویل می باشد و به نثر مسجع شباهت دارد و وزن و قافیه در این اشعار به همین ترتیب و در بند های مختلف می باشد.
نقل قول
 
 
0 #3 رضوان 1391-01-25 07:04
متشکرم از لطفتون خیلی زیبا بود.
نقل قول
 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است