- منتشر شده در شنبه, 07 آذر 1388 17:12
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 4419
سالکان راه عشق و بندگی
عابدان معبد دلدادگی
عید اضحی عید تسلیم و رضاست
عید پروازِ اطاعت تا خداست
عید بشکوه شرافت در زمین
عید لطفِ عامِ ربِ العالمین
عید شوق و شورِ با حق بودن است
عید سر بر آستانش سودن است
عید ابراهیمان حق پرست
در مصاف نفس ظلمت خوی پست
عید رفعت تا حریم کبریا
در پناه خالق ارض و سما
عید قربان عید ایثار است و بس
عید فرمان بُردن از یار است و بس
چون خلیل الله باید زیستن
خلعت ایثار را کردن به تن
در سُرور و شادمانی یا که خشم
امر حق باید نهادن روی چشم
باید از کوی منا گفت و شنید
ز آنچه اسماعیل خود بی پرده دید
لیک نبود آن زبان در کام من
تا بگویم زآنچه را باید ، سخن
یک اشارت بس ، ز آنچه گفتنی است
بیش از اینم طاقت گفتار ، نیست
در منا شد با گلویی آشنا
تیغ برّانی به دستور خدا
بهر قربانی هزاران سعی شد
ناگهان تیغ از بریدن نهی شد
پس چرا در کربلای پُر بلا
گشت سرهای عزیز از تن جدا
هر چه بود آنجا و اینجا ، هر زمان
امتحان است ، امتحان است ، امتحان
تا مطیع امر حق باشیم ما
بذر نیکی در جهان پاشیم ما
در جهان دیگری گردد دِرو
« گندم از گندم بروید ، جو زِ جو »
روز عید است و بُود روز دعا
استجابت گردد از لطف خدا
آنچه خیر است و خدا دارد نظر
حق دهد بر شیعۀ اثنی عشر
چون بُود در انتظار منتَظر
تا بیاید بهر اصلاح بشر
روز بشکوهِ ظهورش می رسد
بر خلایق فیض نورش می رسد
آید آن روزی که گردد بی امان
عالمی از مقدم او گلسِتان
آنکه باشد مهر و لطفش را « امین »
در پناه اوست روز واپسین
شاعر : حاج رضا فلاح (امین)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد