- منتشر شده در چهارشنبه, 08 تیر 1390 13:53
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 28254
مبعث پیامبر اعظم (ص) بر تمام مسلمین جهان مبارکباد.
اشعار ویژه مبعث پیامبر گرامی اسلام ( اینجا کلیک کنید)
روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند . تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد . تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند. و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید . بعثت رسول اكرم مبارك باد .
مبعث پیامبر اعظم (ص) بر تمام مسلمین جهان مبارکباد.
مرداد ماه با 27 رجب روز مبعث پیامبر یگانة ما و خاتم پیامآوران که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد مصادف شده است. بر شما مبارک باد. عیدی ما تا سه سال دعوت پیامبر آشکارا نبود، سپس دعوت آشکارا آغاز شد. پیامبر با شعار «قولوا لااله الا الله تفلحوا» بگویید لااله الا الله(خدایی نیست جز خدای یگانه) تا رستگار شوید! مردم را به توحید فراخواند و به یکتاپرستی دعوت نمود، و مذاهب گوناگون و جورواجور را منسوخ و باطل شده اعلام کرد. با تعلیم و آموزش اصل «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» گرامیترین و عزیزترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، از میان مردم آن روز انسانهایی آزاده و پاک و بزرگ و قهرمان تربیت کرد. قومی پراکنده و کینهتوز و بیایمان را به مردان و زنانی فداکار و مؤمنانی با اخلاص و مجاهد بدل ساخت.
دین اسلام رو به گسترش نهاد و مردمان دسته دسته بدان میگرویدند. بهره کشان آن روز عرب، حس کردند که گسترش دین اسلام، دینی که مردم را به حریت و آزادگی و تقوی و شکستن بندها فرامیخواند، از هر لحاظ به زیان آنها خواهد بود. از این رو به اقدامهای سخت علیه پیامبر دست زندن و به شکنجه دادن مؤمنان یعنی پیروان و یاران پیامبر مانند: یاسر، سمیه، عمار، خباب، صهیب، بلال و ... پرداختند.
سرانجام که پایداری مسلمانان را دیدند به روی آنان شمشیر کشیدند و جنگهای «بدر» و «احد» و «احزاب» و «خندق» و ... را پیش آوردند. پیامبر که رهبری همه جانبه بود و دینش تنها جنبه موعظه و اخلاق فردی نداشت و با سستی و قبول تجاوز مخالف بود، نمیتوانست قبول کند جماعتی به جرم اینکه مسلمان شدهاند و خدای یکتا را میپرستند طعمه شمشیر دیگران شوند، به مسلمانان رشید فرمان دفاع داد. از اینجا بود که حرکتهای نظامی اسلامی دوران حیات پیامبر که جنبه احقاق حق و دفاع داشت آغاز شد.
پیامبر، بدینسان به نشر ایمان و ساختن انسان مشغول گشت. انسانهای مؤمن ساخته شده به دست او نیز برای ساختن جامعه صحیح و نشر اسلام به این سو و آن سو به پا خاستند. پیامبر اکرم در این راه مرارتهای بسیار دید به طوری که خود میفرمودند: هیچ پیامبری به اندازه من آزار ندید و رنج نکشید. یهودیان مدینه خاکستر بر سرش میریختند. جوانان طایف سنگبارانش میکردند. او با تبسم و گشادهرویی از آنان میگذشت. همان یهودی که بر سرش خاکستر ریخته بود، چون بیمار میشد از حالش جستوجو میکرد و به دیدنش میرفت و برای آن جوانان که به او سنگ میزدند دعا میکرد.
در همان هنگام که اساس بزرگترین امپراطوریهای جهان را به لرزه درآورده بود. روی زمین مینشست و سنگ بر شکم میبست تا گرسنگی را حس نکند و بتواند مانند یک سرباز در جبهه دفاعی اسلام پیکار کند. پیامبر اسلام(ص) مساوات را اعلام کرد. با برقرار کردن محدودیتهای عملی، اساس بردگی را متزلزل ساخت . زنان را ارزش بخشید و شخصیت اجتماعی و حقوقی داد و از بیعفتی و دریدگی برحذر داشت.
امتیازات طبقاتی را برانداخت و فقیرترین مردم مدینه بلکه آنان را که به اصطلاح «برده» بودند، با بزرگترین شخصیتهای آن روز حجاز در یک صف نشانید. آموختن دانش را بر همهکس واجب کرد. دین اسلام در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) تقریباً در تمام عربستان انتشار یافت. سپس مسلمانان مؤمن و مجاهد، این دین را به دیگر جاهای جهان و دیگر کشورها، از جمله ایران آوردند. ما ایرانیان به برکت آن مجاهدان و سربازان خدا، دین اسلام را شناختیم و مسلمان گشتیم و با کتاب خدا آشنا شدیم.
قرآن تنها کتاب آسمانی است که در دست بشر است و در آن دستی برده نشده و تغییری نکرده است و کلام غیر خدا در آن راه نیافته است. قرآن همواره انسان را به نیکی و عدل و اخلاص و پشتکار و اندیشه و تأمل و رأفت و سربلندی و آزادگی و علم طلبی فرا میخواند. قرآن، نخست به آزمایش و تجربه دعوت میکند، هم آزمایش طبیعی در همه چیز جهان: آب، آفتاب، شب، ستارگان، ماه، دریا، هامون، کوه، گیاه، درخت، شکوفه، شتر، عنکبوت، پشه، مورچه، زنبور عسل، پرندگان، ابر، باران، آتشگیره، ترکیب مواد جهان، توسعه دایمی کهکشانها، مرگ، زندگی، زندگی پس از مرگ و ... و هم تجربه تاریخی، در سرگذشت و چگونگی زندگیهای پیشینیان: سرگذشت گذشتگان و امتهای پیشین و افرادی که نقشی مثبت یا منفی، خوب یا بد، در تاریخ و زندگی داشتهاند.
قرآن سرگذشت اینان را تا آنجا که معقول است و اذهان با آنها آشناست تقل میکند. آنگاه از این اعمال و سرگذشتها تابلوهایی زیبا و مؤثر تکاندهنده رسم میکند و فریاد میزند: این داستانها برای مردم باخرد و عاقل مایه پند و عبرت است. این کتاب آسمانی، به این اندازه بس نمیکند و در همین مرحله نمیایستد، بلکه پس از این انسان را به اندیشه و تأمل و راز ورزی و دریافت درونی و تعقل و بصیرت (بینایی باطنی، بینایی چشم دل) نیز فرا میخواند تا انسان به جز چشم سر، چشم دل خود را نیز بگشاید و همه چیز را ببیند. در قرآن بیش از صد جا، از اهمیت و نتیجه تعقل و اندیشیدن و فکر کردن سخن رفته است. قرآن میخواهد که مردم عناصر اصلی فکر را از تجربه جهان و کاینات حسی بردارند، اما در این مرحله که خالی از روحانیت و بعد متعالی است و در واقع، ناقص است درنگ نکنند، به بعد دیگر هستی، یعنی جهان فراتر از حس و قوای بسیار محدود حس نیز روی آورند و آن را بشناسند و باور دارند.
آری، دین محمد(ص)، تنها دین چند بُعدی جهان است. از پروردگان این دین یکی ابوذر است. یک صحراگرد نیمه وحشی، که اسلام او را ابوذر ساخته است، و یکی علی، کودک هشت سالهای که در خانه محمد(ص) علی شده است. جامعه محمد(ص) نیز یک جامعه چند بُعدی است. مدینه را با شهرهای بهنام تاریخ سنجید تا ابعاد آن پدیدار شود: آتن، اسپارت، اسکندریه، روم، هلیوپولیس و بنارس. اینها همه شهرهایی هستند با یک دروازه. اما یثرب، مدینه محمد(ص) شهری است با چند دروازه، از یکی مردانی بیرون میایند که گویی جز به قتال نمیاندیشند و از دروازه دیگر چهرههای آرام، با دل مهربان که پرتو عشق به خدا و به مردم از آن ساطع است. با پیشانیهایی که از ایمان و یقین موج میزند. یاران محمد، مردانی بودند که سازندگان بزرگترین حادثه تاریخ بشرند
و ویرانکنندگان بزرگترین امپراطوریهای نظامی عالم. اینان را در صحنه جنگها از سربازان رومی و پارتی نمیتوان باز شناخت و بر روی صفه، از راهیان هندی و یاران بودا و مسیح. آری انسانی را که اسلام میسازد، پارسای شب است و شیر روز و مذهبش مذهب کتاب است و ترازو و آهن ...
این بود گزارشی کوتاه، از بعثت پیامبر، بعثتی که چنین تحولی به وجود آورد و دین و تمدنی عظیم را پی افکند، که تا هم امروز در جهان باقی است و گسترده و چنین خواهد بود. این است که جامعهشناسان و مورخان، از همه جای جهان، همواره درباره عظمت آن سخن گفتهاند. از جمله: «آلبرماله» مورخ معروف فرانسوی، میگوید:
پس از ظهور اسلام، مرتدان ملت پرست شرق، به روی مسلمانان آغوش گشودند و در زیر لوای قرآن سعادتمند شدند.