- منتشر شده در شنبه, 10 خرداد 1393 10:26
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 2082
فرازهایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی
بهمناسبت سالروز ولادت حضرت امام حسین علیه السلام و روز پاسدار
مقام معظم رهبرى: تعمیق شناخت درست از مبانى نظرى انقلاب، دانستن تاریخ انقلاب و تربیت خود، از وظایف پاسداران انقلاب اسلامى است. روز ولادت حسینبنعلى(ع)؛ روز پاسدار روز پاسدار، روز ولادت حسینبنعلى(ع) است، یعنى مظهر مجاهدت خالص و پاک براى خدا.( 17/7/1381)
این ابتکار جالب که روزى به نام پاسدار را ارتباط بدهند با میلاد مسعود سیدالشهدا سلام الله علیه، یک ابتکار پرمغز و جهتدهى است. باید از کسانىکه اول این فکر به ذهن آنها رسیده است و ما را متوجه به این معنا کردند، تشکر کرد، زیرا داعیه سپاه پاسداران، داعیه بزرگى است؛ پاسدارى از انقلاب اسلامى.(۱۳/۴/۱۳۹۰)
پاسدارى؛ فرهنگ عزت و افتخار پاسدارى، یک فرهنگ است، یک فرهنگ عزت و افتخار است. پاسدارى از دین و انقلاب – که امروز این معنا در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى مجسم است – صرفاً یک حرکت نظامى نیست، پاسدارى، یک فرهنگ است، جنبه عقیدتى و سیاسى و فداکارى و مجاهدت دارد. البته جنبه نظامى هم دارد، یعنى بازوى نظامى انقلاب بوده است و خواهد بود. همانطورکه دیروز انقلاب به این پاسدارى نیاز داشت، امروز هم نیاز دارد، فردا هم نیاز خواهد داشت، همیشه نیاز دارد.(۱۷/۷/۱۳۸۱)
پاسدار؛ در حکم شهید درباره پاسداران باید عرض کنم: اینها کسانى هستند که علىرغم همه انگیزههایى که در دنیاى مادى امروز براى جوانان وجود دارد، لباس عفاف و تقوا پوشیدند، به استقبال معنویات رفتند، براى خدا قدم در میدان گذاشتند و هرجا هرچه از وجودشان لازم بود – جانشان، سلامتىشان و حضورشان در میان خانواده که اینها نعمتهاى خداست – همه را تقدیم کردند. بسیارى از این پاسداران و جوانان ما، کسانى هستند که بحمدالله سالمند، به شهادت نرسیدند و سلامتىشان را هم از دست ندادهاند، اما در حکم شهدا هستند، زیرا آن جایى که حضورشان در جبهه و فعالیتشان در میدان لازم بود، آنرا به انقلاب و به ملت و به کشور و به خدا تقدیم کردند. این همان کارى است که اینها کردند، یعنى موقعیت و زمان را شناختند، به خدا اعتماد کردند و اخلاص هم ورزیدند.(۲/۹/۱۳۷۷)
مهمتر از نام پاسدار؛ زى و روحیه پاسداری پاسدار هستید، پاسدار بمانید و خواهید ماند. عنوان افتخارآمیزى است، این عنوان را باید نگه دارید. مهمتر از نام پاسدار، عنوان واقعى و زى و روحیه پاسدارى است. بد است که ما با نام پاسدار، کسى را داشته باشیم که آنچه در ذهنش نمىگذرد، پاسدارى از اسلام باشد و برایش مسائل شخصى و خودى مطرح باشد. اینها ارزشى ندارد. اینطور آدمى، اصلا نبودنش بهتر از بودن است. باید مسائل انقلاب اسلامى – همانچیزى که شما مىگویید پاسدار آن هستیم – محور باشد. هرجا هستید، سعى کنید که اینطور باشید، سعى کنید که دیگران را هم پاسدار کنید، سعى کنید که روحیه پاسدارى را در دیگران هم بدمید.(۱۰/۱۰/۱۳۶۹)
وظایف امروز پاسدار این انقلاب، تاریخ کشور را تغییر داد، این انقلاب آمد، این کشور را، این ملت را از افتادن در این تندباد ویرانگر و نابودکننده نجات داد؛ ما در صراط مستقیم قرار گرفتیم. البته صراط مستقیم، ما را به هدف خواهد رساند، اما کِى؟ در چه مدت؟ با چه تلاش و مجاهدتى؟ این بستگى دارد به اینکه من و شما چقدر تلاش کنیم، چقدر جدى بگیریم، چقدر درست حرکت کنیم؛ این به همت ما بسته است.(۳/۶/۱۳۹۲)
الف. تعمیق شناخت درست از مبانى نظرى انقلاب اول اینکه باید این انقلاب را درست بشناسید. یکى از کارهاى مهم شما جوانان عزیز این است که مبانى نظرى انقلاب را عمیقاً بشناسید. ما کسانى را دیدیم که با احساسات وارد این میدان شدند، بدون تکیهگاه نظرىِ مستحکم؛ با یک تندباد سرنگون شدند، راهشان عوض شد. آن کسانى مىتوانند در این حرکت و در این مسیر محکم بایستند که شناخت عمیقى از مبانى نظرى انقلاب داشته باشند. فرمود: «المؤمن کالجبل الرّاسخ لاتحرّکه العواصف»؛ هیچ تندباد و طوفانى نمىتواند راه اینها را عوض کند که چند خصوصیت داشته باشند؛ از جمله این خصوصیات و مهمترین آنها، اعتقاد درست و آشنایى درست با مبانى نظرى این انقلاب است. این یکى از کارهایى است که لازم است شما بدانید.(۳/۶/۱۳۹۲)
ب. دانستن تاریخ انقلاب و مبانى تجربهشده نظرى آن بعد تجربه انقلاب را، یعنى عینیت این نظریه را در طول این سالها بدانید؛ تاریخ انقلاب را بدانید. این انقلاب مثل خیلى از حرفهاى دیگرى که در دنیا معمول است، صِرف ادعا نیست؛ یک دامنه وسیعى از تجربه و عمل در مقابل آن است. این انقلاب آزموده است، تجربهشده است. این حرفها، حرفهایى است که در میدان عمل، صدق خود را ثابت کرده است. اگر امام عزیز ما به ما یاد مىداد که به خدا توکل کنیم، اعتماد کنیم، حسن ظن داشته باشیم، تلاش کنیم و مىگفت اگر اینکار را بکنید، پیروز خواهید شد، این اتفاق افتاد؛ همچنانکه در صدر اسلام اتفاق افتاد که امیرالمؤمنین «علیه الصّلاة و السّلام» در نهجالبلاغه فرمود: «فلمّا رأى اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الکبت و انزل علینا النّصر». این ملت صدق خود را نشان داد، راستگویى خود را نشان داد؛ وارد میدان شد و در میدان عمل، این فکر و این اندیشه و این مبانى نظرى تجربه شد. اینرا باید شما در تاریخ انقلاب ببینید.(۳/۶/۱۳۹۲)
ج. تربیت خود بهعنوان انسان صالح بعد هم تربیت خود بهعنوان انسان صالح. همه باید خودشان را تربیت کنند. من باید خودم را تربیت کنم، شما هم باید تربیت کنید. البته کار شما آسانتر از کار کسى مثل من است. شما جوانید، آمادهاید، نورانى هستید، دلهایتان پاک است؛ بهراحتى مىتوانید خودتان را در الگوى مورد تحسین اسلام و قرآن شکل دهید. این، یکى از وظائف خود شما است؛ البته بر دوش مربیان و مدیران و مسؤولان این دانشگاه و مجموعه سپاه و مدیران هر مجموعهاى هم که جوانان عزیز ما در آنجا هستند، قرار دارد؛ اینها لازم است. اگر این کارها شد – که به یقین و به توفیق الهى و باذن اللّه این کارها خواهد شد – آنوقت آینده همانى است که همیشه تکرار کردیم و گفتیم: آینده اطمینانبخش و قطعى.(۳/۶/۱۳۹۲)