- منتشر شده در جمعه, 05 مهر 1392 18:04
- نوشته شده توسط کارگروه فرهنگی
- بازدید: 2167
انتظار ظهور امام مهدى (عج) یا به تعبیر دیگر انتظار فرج آل محمد صلی الله علیه و آله در آموزههاى دین اسلام از اهمیت و جایگاه بسزایى برخوردار است، اما این مفهوم خود مصداقى از مفهوم عام «انتظار فرج» یا امید به آینده است كه در روایات اسلامى بر آن تاكید فراوانى شده است .
مكتب اسلام با هدف زنده نگهداشتن روحیه تلاش و پشتكار در فرد و جامعه اسلامى بر امیدوارى نسبت به آینده و انتظار فرا رسیدن گشایش از سوى خدا سفارش بسیارى كرده و مؤمنان را از هرگونه یاس و ناامیدى برحذر داشته است .
در این مقاله تلاش شده كه با بررسى مفهوم عام و خاص انتظار و امید به آینده ریشههاى فطرى این مفهوم و نقش سازنده آن در فرد و اجتماع را روشن سازد .
1 . مفهوم و جایگاه انتظار
«انتظار» ، یعنى «چشمداشتن» و «چشم به راه بودن.» (1) چشمداشت به یك تحول، چشمداشت به یك رویداد خوب، چشمداشت به یك گشایش ... یا چشم به راه یك آینده مطلوب، چشم به راه یك عزیز سفر كرده، چشم به راه یك دستگیر، چشم به راه یك منجى و ... به این معنا انتظار مفهومى است كه با نهاد همه انسانها عجین شده است و مىتوان گفت كه همه انسانها به نوعى منتظرند .
به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتى جز سكون، ركود، مرگ و تباهى نخواهد داشت، از همین روست كه در كلام نورانى پیامبر گرامى آمده است:
الامل رحمة لامتى و لولا الامل ما ارضعت والدة ولدها و لاغرس غارس شجرا (2) ؛ امید براى امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمىداد و هیچ باغبانى درختى نمىكاشت .
همچنین حكایت شده است كه:
روزى حضرت عیسى(ع) نشسته بود و پیرمردى با بیل زمینى را شیار مىكرد. عیسى فرمود: بار خدایا! امید (آرزو) را از او برگیر . آن پیر در دم بیل را به كنارى انداخت و دراز كشید . ساعتى گذشت و عیسى گفت: بار خدایا! امید را به او بازگردان؛ بىدرنگ آن پیر برخاست و شروع به كاركرد. (3)
لحظه لحظه زندگى انسان با امید همراه است و او هر دوره از عمر خود را به امید رسیدن به دوره بعدى پشتسر مىگذارد. كودكى كه تازه به دبستان پاگذاشته به امید رفتن به كلاس بالاتر و پشتسر گذاشتن دوران آموزش ابتدایى درس مىخواند و تلاش مىكند. همین كودك دوران راهنمایى را با امید رسیدن به دوران دبیرستان سپرى مىكند و دوران دبیرستان را با این امید كه روزى به دانشگاه راه یابد پشتسر مىگذارد . وقتى همین كودك دیروز و جوان امروز وارد دانشگاه مىشود امیدهاى تازه به او توش و توان مىدهد و به زندگى او معنا مىبخشد؛ امید رسیدن به جایگاه مطلوب اجتماعى، تشكیل خانواده، داشتن فرزند و ... . پس از تشكیل خانواده و به دنیا آمدن فرزندان، همه امیدها و آرزوهاى انسان متوجه پیشرفت و ارتقاى فرزندانش مىشود و به این ترتیب حكایت پایانناپذیر امید به آینده، تا آستانه مرگ، انسان را همراهى مىكند .
ناگفته نماند كه این امید به آینده و انتظار تحقق فرداى بهتر، خود ریشه در یك ویژگى فطرى دارد و آن كمالجویى انسان است. انسان همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دستیافتن به قلههاى پیشرفت و ترقى است و این در همه انسانها با تفاوتهایى در سطح كمال موردنظر و تلاش و جدیتى كه براى رسیدن به كمال مطلوب صورت مىگیرد، وجود دارد .
در هر حال، انتظار و چشم به راه آینده بودن شعلهاى است در وجود انسان كه هر چه فروزانتر و پرفروغتر باشد تحرك و پویایى او نیز بیشتر خواهد بود و برعكس هر چه این شعله به سردى و خاموشى بگراید؛ تلاش و فعالیت انسان نیز كاستى مىپذیرد تا آنجا كه او تبدیل به موجودى سرد، بىروح، بىنشاط، گوشهگیر و بىتحرك مىشود و این همان حالتى است كه در روانشناسى به «افسردگى» تعبیر مىكنند . حالتى كه شدت و ضعف و زمینههاى به وجود آمدن آنها در افراد مختلف متفاوت است، اما عامل آن در هر حال چیزى جز خشكیدن نهال امید در وجود انسان نیست .
با توجه به اهمیت و نقش اساسى امید به آینده و انتظار فرج در زندگى انسانها مكتب اسلام تلاش نموده است با تقویت این روحیه، تلاش و سرزندگى جوامع اسلامى و مسلمانان را به نهایت درجه خود رسانده و آنها را در هر زمان پویا و پایدار نگهدارد .
به نظر مىرسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزههاى دین اسلام به كار رفته است:
الف- انتظار به معناى عام؛ در این معنا مكتب اسلام تلاش كرده است كه از یك سو با فضیلت بخشیدن به «انتظار گشایش» و امید به آینده و از سوى دیگر با نكوهش یاس، ناامیدى، دلسردى و دلمردگى، روحیه تلاش و تكاپوى سازنده را در افراد جامعه اسلامى زنده نگهدارد و از ایجاد حالت یاس و ناامیدى در زندگى شخصى مسلمانان جلوگیرى كند .
اهتمام اسلام به این معناى عام از انتظار و امید به آینده تا بدان حد بوده كه از یك سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوى خداوند در زمره برترین اعمال برشمرده شده و از سوى دیگر یاس و ناامیدى از رحمت خداوند از جمله گناهان كبیره به شمار آمده است .
شاید بتوان گفت بسیارى از روایاتى كه در آنها به فضیلت «انتظار فرج» به طور كلى و بدون ذكر متعلق فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدى و بدبینى نسبت به آینده نظر داشتهاند، كه از آن جمله مىتوان به این روایات اشاره كرد:
- از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است كه:
من رضى عن الله بالقلیل من الرزق رضى الله عنه بالقلیل منالعمل و انتظار الفرج عبادة (4) ؛ هر كس نسبت به رزق كمى كه خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبت به عمل كمى كه او انجام مىدهد خشنود مىگردد و انتظار گشایش عبادت است .
امام على علیه السلام در بخشى از روایت مفصلى كه در آن به چهارصد مورد از امورى كه براى صلاح دین و دنیاى مؤمن شایسته است، اشاره مىكنند؛ پس از توصیه به طلب رزق در بین طلوع فجر و طلوع شمس مىفرمایند:
انتظروا الفرج، ولا تیاسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج (5) ؛ در انتظار گشایش باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید؛ زیرا دوست داشتنىترین كارها نزد خداوند انتظار گشایش است .
- آن حضرت در بخش دیگرى از روایت یاد شده پس از اشاره به این مطلب كه ناشكیبایى در هنگام بروز ناگواریها موجب از بین رفتن اجر انسان مىشود، مىفرماید:
... افضل اعمال المرء انتظار فرج الله عزوجل (6)؛ برترین كارهاى انسان، انتظار گشایش از سوى خداست .
- امام صادق علیه السلام نیز در ضمن سفارشهاى خود به ابوحنیفه مىفرمایند:
... و افضل الاعمال انتظار الفرج من الله ؛ برترین كارها انتظار گشایش از خداست .
ب- انتظار به معناى خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به آینده از حالت امرى محدود، سطحى و فردى خارج شده و تبدیل به امرى گسترده، عمیق و اجتماعى مىگردد .
در توضیح این مطلب باید گفت: تعالیم ادیان الهى و به ویژه دین مبین اسلام، دقیقا بر گرایشهاى درونى انسانها تكیه دارد و اهداف و برنامههاى آنها بر اساس همین گرایشهاى درونى و ویژگیهاى فطرى سامان یافته است و در این میان نقش دین تنها جهت دهى، توسعه و تعمیق این گرایشهاست .
در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینكه امید به آینده و انتظار یك گرایش فطرى و جوهره زندگى انسانهاست تلاش نموده كه این گرایش را از یكسو توسعه و از دیگر سو تعمیق بخشد.
به این بیان كه دین اسلام به همه انسانها مىگوید: اولا، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگى خود و اطرافیانتان نباشید و تنها سعادت نزدیكان خود را طلب نكنید، بلكه این انتظار را نسبت به همه افراد جامعه گسترش دهید و چشمانتظار روزى باشید كه رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلكه در همه جهان گسترده شود .
ثانیا، انتظار شما نباید تنها متوجه امور ظاهرى، سطحى و محدود زندگى گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آیندهاى باشید كه حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاكم شود .
در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردى تعلق مىگیرد كه اگر بیاید نهایت خوبیها براى همه انسانها در سراسر جهان فراهم خواهد شد. این انتظار به همان اندازه فضیلت و برترى دارد كه تحقق متعلق آن .
نگاهى اجمالى به روایاتى كه در فضیلت انتظار ظهور امام عصر (عج) وارد شدهاند ما را به سطح ارزش این انتظار واقف مىسازد:
الف- امام سجاد علیه السلام منتظران را برترین مردم همه روزگاران بر مىشمارند:
... ان اهل زمان غیبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل من كل اهل زمان (8) ؛ آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم كه امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند برترین مردم همه روزگاران هستند .
ب- امام صادق علیه السلام در فضیلت انتظار به معناى دوم مىفرماید:
المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبیلالله (9) ؛ كسى كه در انتظار تحقق امر ما (برقرارى حكومت اهل بیت) باشد همانند كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتیده است .
ج- آن حضرت در روایت دیگرى منتظران ظهور را از زمره «دوستان خدا» برمىشمارند:
طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئك اولیاءالله الذین لاخوف علیهم ولا هم یحزنون؛ خوشا به حال شیعیان قائم ما كه در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او . آنان دوستان خدا هستند، همانها كه نه ترس به دل راه مىدهند و نه اندوهگین مىشوند .
د- امام صادق علیه السلام در بیانى دیگر منتظران ظهور را با شهیدشدگان در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر دانسته، مىفرمایند:
من مات منكم و هو منتظر لهذا الامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه . قال: ثم مكث هنیئة، ثم قال: لا بل كمن قارع معه بسیفه . ثم قال: لا والله كمن استشهد مع رسولالله، صلىالله علیه و آله (11) ؛ هر كس از شما بمیرد در حالى كه منتظر این امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم (عج) در خیمهاش بوده باشد . سپس حضرت چند لحظهاى درنگ كرده، آنگاه فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشیر بزند . سپس فرمود: نه، به خدا همچون كسى است كه در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شده باشد .
2 . نقش سازنده انتظار
براى درك درست نقش سازنده انتظار و امید به آینده در فرد و جامعه لازم است كه اركان و پایههاى اساسى آن را بررسى كنیم .
هر كس با مراجعه به خود و بررسى مصادیق مختلف انتظار در مىیابد كه این مفهوم سه پایه اساسى دارد:
1 . ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
2 . امید و باور به آینده مطلوب؛
3 . تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب .
بدون تردید، انتظار، چه در معناى عام و چه در معناى خاص آن، زمانى فعلیت مىیابد كه سه ركن یاد شده محقق شود. كسى كه هیچ احساس ناخوشایندى نسبت به وضع موجود خود و شرایطى كه در آن به سر مىبرد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمىبیند و از باور درستى نسبت به امكان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آیندهاى كه آن را مطلوب مىداند و رسیدن به هدفى كه چشم انتظار رسیدن آن است، نمىكند، هرگز نمىتواند در زمره منتظران باشد .
حال اگر بخواهیم با توجه به سه ركن اساسى انتظار، به تحلیل مفهومى انتظار ظهور امام مهدى (عج) بپردازیم و مشخص كنیم كه چه زمانى مىتوان فردى را واقعا منتظر ظهور دانست، باید به سه نكته اساسى اشاره كنیم:
1 . آگاهى نسبت به شرایط موجود و معرفت نسبت به شرایط عصر موعود؛
2 . باور به تحقق وعده الهى در مورد آینده جهان و حاكمیت نهایى دین خدا بر سراسر زمین؛
3 . حركت و تلاش در راه زمینهسازى و یا تحقق جامعه موعود .
نخستین شرط انتظار این است كه انسان به آن حد از آگاهى و شناخت برسد كه بفهمد وضع موجود جهان و مناسبات حاكم بر آن به هیچ وجه خشنود كننده نیست و شرایطى كه در آن زندگى مىكند تناسبى با عظمت وجودى انسان و شان او ندارد . این شناخت تنها در صورتى حاصل مىشود كه آدمى ابتدا شرایط موجود جامعه خود و شرایط جامعه موعود را به درستى بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها پرداخته و به داورى بنشیند كه واقعا كدامیك از این شرایط، شایسته مقام انسان به عنوان اشرف مخلوقات است .
شرط دوم باور به سعادتمند شدن جهان و رستگارى بشر در پایان تاریخ است . باور به این حقیقت كه جهان بالاخره طعم خوش حقیقت، عدالت و معنویت را خواهد چشید و ریشه هر چه دروغ، ستم، فساد و تباهى است از زمین بركنده خواهد شد .
بدون تردید تحقق شرایط یاد شده مستلزم تلاش فراگیر فردى و اجتماعى در حوزههاى مختلف فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى است . تلاشى كه اگر به واقع محقق شود، فرد و جامعه مصداق روایاتى خواهند شد كه در آنها منتظران ظهور را با یاوران امام مهدى (عج) و حاضران در صحنههاى نبرد عصر ظهور مقایسه كرده و اجر و ثواب و شان و مرتبه آنها را یكسان دانستهاند .
كلام خود را با ذكر روایتى از امام صادق علیه السلام به پایان مىبریم؛ روایتى كه با تامل در آن مىتوان همه بایستههاى انتظار فرج را دریافت:
ان لنا دولة یجیىء الله بها اذا شاء . ثم قال: من سره ان یكون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر مثل اجر من ادركه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لكم ایتها العصابة المرحومة (12) ؛ براى ما دولتى است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مىسازد. و آنگاه [امام] فرمود: هر كس دوست مىدارد از یاران حضرت قائم باشد باید كه منتظر باشد و در این حال به پرهیزكارى و اخلاق نیكو رفتار نماید، در حالى كه منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم، به پا خیزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت خداوند!
پىنوشتها:
1 . دهخدا، علىاكبر، لغتنامه، ذیل كلمه «انتظار» / معین، محمد، فرهنگ فارسى ذیل كلمه «انتظار» .
2 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج77، ص173، ح8 .
3 . تنبیهالخواطر، ج1، ص272 . به نقل از: محمدى رىشهرى، محمد، میزانالحكمة، ترجمه حمیدرضا شیخى، ج1، ص184، ح675 .
4 . المجلسى، محمدباقر، همان، ج52، ص122، ح3 .
5 . همان، ج10، ص94 .
6 . همان، ص99 .
7 . همان، ج75، ص208، ح77 .
8 . همان، ج52، ص122، ح4 .
9 . الصدوق، محمدبن على بنالحسین، كمالالدین و تمامالنعمة، ج2، ص645، ج6 .
10 . همان، ص357، ح52 .
11 . المجلسى، محمدباقر، همان، ص126، ح18 .
12 . النعمانى، محمدبن ابراهیمبن جعفر، كتاب الغیبة، ص200، ج16/ المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص140، ح50 .
منبع:
سایت مداحان قم , فصلنامه موعود، شماره 38 ، ابراهیم شفیعى سروستانى