- منتشر شده در یکشنبه, 14 تیر 1388 11:25
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 7912
ذكر على عبادت است وليك با ولاى او
مهر على حلاوت است وليك با ولاى او
خمّ ولاى او اگر رخصتى از وفا دهد
به ما زهى سعادت است وليك با ولاى او
عنايتش بهشت ماـ ولايتش سرشت ما
عطاى او ولايت است وليك با ولاى او
خلوت و جلوكش بود بهار عشق و عاشقى
به خلوت و به جلوت است وليك با ولاى او
نگار نازين دل ـ بهار بى قرين دل
قسيم نار و جنت است وليك با ولاى او
حبيب عرش كبريا طبيب در بى دوا
كه لطف او عنايت است وليك با ولاى او
باده عشق او به جان دهد سُرور جاودان
اين همه از محبت است وليك با ولاى او
امين عشق او بگو روز جزا به لطف او
شامل ما شفاعت است وليك با ولاى او
پرتو روى ماه او جلوهاى از نگاه او
مستى تا قيامت است وليك با ولاى او
شب همه شب به ياد او ديده بخواب مىرود
كه اين ارادت است وليك با ولاى او
سفره روز و شام او رزق دل و طعام او
به اذن او ضيافت است وليك با ولاى او
به ناخدايى على سفينه نجات ماست
اگر زِما اطاعت است وليك با ولاى او
شاعر : حاج رضا فلاح (امین)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد