- منتشر شده در پنج شنبه, 25 تیر 1388 23:14
- نوشته شده توسط امیرحسین فلاح
- بازدید: 4784
لبم به شوق تبسّم چو غنچهاى وا شد
چرا كه عالم هستى زغم مبرّا شد
به روز سوّم شعبان كه مولد عشق است
اسير عشق حسينى دلِ مسيحا شد
سخن ز عرصه سينا مگو مگو اينجا
كه محو پرتو نورش وجود موسى شد
طلوع مِهر فروزان ز مِهر او جارى
شكوه صبح دل آرا زِ او دل آرا شد
سُرود رود خروشان به مدح او گويا
زُلالِ چشمه جوشان ز او چو دريا شد
حَرير سبز چمن در بهار ميلادش
صفا گرفت و به يُمنَش دوباره احيا شد
كجا ز روضه رضوان سخن توانم گفت
چرا كه روضه رضوان زِ او مصفا شد
مِى طهور بهشتى ز جام او لبريز
كه مستِ باده عشقش مِى طهورا شد
على به روى گُلش زد تبسُّمى زيبا
كه وقت شادى و شور و سرور مولا شد
خدا به زهره زهرا ستارهاى بخشيد
كه چلچراغ دلِ مرتضى و زهرا شد
كجا زِ عهده مدحش بشر بُرون آيد
كسى كه مادح وصفش علىِّ اعلا شد
مرا به مدح حسينش خدا اجازت داد
زبان الكنم از اين مديحه گويا شد
« امين » وحىِ خدا هم زِ مدح او عاجز
كه او حسين و خدا بر حسين شيدا شد
شاعر : حاج رضا فلاح (امین)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد