عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 82 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
2230
14803
34536
94682
32066921
Your IP: 3.145.93.227

چهل یا شصت روز از نوشیدن زهر گذشت وقتى آن حضرت تمام وصایاى خود را به برادرش امام حسین باز گفت و دانست كه مرگش فرا رسیده است، با خداوند به راز و نیاز پرداخت و گفت: "بار خدایا من خود را در بارگاه تو مى پندارم.

سیاست خردمندانه امام حسن علیه السلام و جایگاه والاى او در میان امّت،معاویه را واداشت تا در قدرت خویش نسبت به مخالفت با آن حضرت و ناشایستگى اش در تكیه زدن بر مسند خلافت به تردید افتد، زیرا او گامى مخالف با مصالح خدا یا امّت بر نمى داشت مگر آنكه امام حسن و درپى او امّت اسلامى بر وى اعتراض مى كردند.
از این رو كوششهاى معاویه با شكست مواجه شده و آرزوهایش به تباهى گراییده بود.
بنابراین در پى یافتن چاره اى بر آمد كه او را تا اندازه بسیارى موفّق گرداند.
این چاره، ریختن خون امام حسن از طریق زهرى بود كه براى همسر امام فرستاده بود.
پیش از این گفتیم كه در منطق معاویه، ارتكاب هر جنایتى توجیه شده به شمار مى آمد.
بنابر تعبیر سخیف وى، خداوند سپاهیانى در عسل داشت.
هرگاه كه او از كسى ناخشنود مى شد مقدارى از عسل را به زهر مى آمیخت و وى را بدین حیله از میان بر مى داشت.
معاویه این حیله را چند بار علیه امام حسن علیه السلام نیز آزمایش كرد، امّا این زهر در آن حضرت كارگر نیفتاد و كوشش معاویه با شكست مواجه شد.
از این رو معاویه به پادشاه روم نامه اى نوشت و از وى درخواست كرد كه زهرى كشنده برایش ارسال دارد.
پادشاه روم در پاسخ معاویه گفت: درآیین ما روا نیست در كشتن كسى كه با ما سر ستیز ندارد، همكارى كنیم.
معاویه در پاسخ به او پیغام داد.
این مرد (امام حسن) فرزند كسى است كه در دیار تهامه خروج كرد(1)  و خواستار سرزمین پدرت شد.
من مى خواهم او را با زهر از میان بردارم تا مردم و كشور را از شرّ او آسوده سازم.
پادشاه روم آن زهر كشنده را براى معاویه فرستاد و معاویه نیز آن را به وسیله جعده، همسر خیانتكار امام حسن علیه السلام، كه به خاندانى بد كار انتساب داشت،(2) به آن حضرت نوشانید.
اگر حسین در میان آنان بانگ نداده بود كه "اى بنى هاشم شما را به خدا كه وصیّت برادرم را پایمال مكنید او را به سوى بقیع برید كه خود او گفت: اگر مرا از به خاك سپارى در كنار جدّم بازداشتند، با كسى نستیزید و مرا در بقیع، دفن كنید"، بنى هاشم زمین را از لوث وجود بنى امیّه پاك مى كردند
چهل یا شصت روز از نوشیدن زهر گذشت وقتى آن حضرت تمام وصایاى خود را به برادرش امام حسین باز گفت و دانست كه مرگش فرا رسیده است، با خداوند به راز و نیاز پرداخت و گفت: "بار خدایا من خود را در بارگاه تو مى پندارم.
این گرانترین حالت بر من است كه تا كنون بمانند آن دچار نیامده ام.
خداوندا مرگم را با من مأنوس گردان و تنهایى ام را در آرامگاهم با من انس ده.
شربت او (معاویه)در من اثر گذاشت به خدا سوگند او به وعده اى كه داده بود وفا نكرد و آنچه را كه گفته بود،راست نبود".
آنگاه تا هنگام پیوستن به "رفیق اعلى " آیاتى از قرآن مجید را زمزمه كرد.
 
تشییع پیكر پاك آن حضرت
مدینه منوره براى تشییع جنازه فرزند دختر گرامى رسول خدا صلى الله علیه وآله ،كسى كه از هیچ اقدامى در جهت مصالح آنان فرو گذار نكرد، به پاخاست.
تشییع كنندگان پیكر پاك آن حضرت را بر دوش گرفتند و او را به حرم نبوى مى بردند تا او را در آنجا به خاك سپارند یا بنابر وصیّتى كه امام كرده بود با او تجدید میثاق كنند.
عایشه نیز بر استرى سیاه و سفید سوار بود و از بنى امیّه خواست كه بیرون شوند.
آنان نیز به طرف صفوف شكوهمندتشییع كنندگان مهاجر و انصار، بنى هاشم و دیگر مردم مؤمن مدینه آمدند.
عایشه فریاد زد: پروردگارا! جنگ بهتر از آرامش است.

آیا عثمان در جایى دور از مدینه به خاك سپرده شود و حسن در كنار جدش؟! سپس در میان بنى هاشم فریاد زد: فرزندتان را دور كنید و او را از اینجا ببرید كه شما قومى دشمن و مخالفید! اگر امام حسن به برادرش امام حسین وصیّت نكرده بود كه در تشییع جنازه اش اجازه خونریزى ندهد و اگر حسین در میان آنان بانگ نداده بود كه "اى بنى هاشم شما را به خدا كه وصیّت برادرم را پایمال مكنید او را به سوى بقیع برید كه خود او گفت: اگر مرا از به خاك سپارى در كنار جدّم بازداشتند، با كسى نستیزید و مرا در بقیع، دفن كنید"، بنى هاشم زمین را از لوث وجود بنى امیّه پاك مى كردند.
جسارت بنى امیّه تا آنجا بالا گرفت كه حتّى پیش از باز گرداندن جنازه به سوى بقیع، اقدام به تیر باران جسد كردند به طورى كه هفتاد تیر فقط بر پیكر پاك آن حضرت فرو رفته بود.
تشییع كنندگان، پیكر امام حسن علیه السلام را به سوى بقیع بردند و در میان جمعیّت انبوه مردم او را در مكانى كه هم اكنون زیارتگاه آن حضرت است، به خاك سپردند.
سبط اكبر رسول خدا اینچنین پاك و مظلوم زیست و اینچنین حقّ او را پایمال كردند.
و اینچنین مظلومانه به شهادت رسید.
درود خدا بر او باد تا زمانى كه شب و روز پاینده است.
سید محمدتقی مدرسی/تبیان

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است